English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paddle U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrofoils U سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoil U سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fin U باله
monoplane U یک باله
fins U باله
biplane U هواپیمای دو باله
fins U با باله مجهزکردن
finny U باله دار
monoplane U هواپیمای یک باله
multiplane U چند باله
biplanes U هواپیمای دو باله
fin U با باله مجهزکردن
flipper U باله شنا
flaps U باله هواپیما
forelimb U باله جلو
flippers U باله شنا
tail fin U باله دم ماهی
triplane U هواپیمای سه باله
baleen U بال باله
forward lap U باله جلو
swim fin U باله شنا
flap U باله هواپیما
flapped U باله هواپیما
vertical stabilizer U تیغه یا باله عمودی
rudders U باله عقب هواپیما
triplane U هواپیمای سه طبقه یا سه باله
rudder U باله عقب هواپیما
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
parasol U چتر افتابی هواپیمای یک باله
pinule U بالچه باله فرعی ماهی
pinnule U بالچه باله فرعی ماهی
finny U پره دار مثل باله
parasols U چتر افتابی هواپیمای یک باله
scalariform U شبیه ماهیان باله تیز
skid fin U باله موازنه در هواپیمای دوباله
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
marlinspike U ماهی باله نرم اعماق دریا
marlinespike U ماهی باله نرم اعماق دریا
incidence wires U وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
cantilever wing U بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
sail U حرکت کردن
move U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
whir U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
monoplance U هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
submarine U زیردریا حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
pule U باصدا حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
infile U به ستون دو حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
fudge U فریفتن اهسته حرکت کردن
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
fudged U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudges U فریفتن اهسته حرکت کردن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
moves U حرکت کردن تکان خوردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com