English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 245 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trustingly U با اطمینان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ping U امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
pinged U امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
pinging U امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
pings U امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
persuasion U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
persuasion U اطمینان عقیده دینی
persuasions U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
persuasions U اطمینان عقیده دینی
sicker U قابل اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان اعتبار
reliability U قابل اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
reliability U اطمینان قابلیت اطمینان
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
test U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tests U اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
trust U اطمینان پشت گرمی
trust U اطمینان
trusted U اطمینان پشت گرمی
trusted U اطمینان
trusts U اطمینان پشت گرمی
trusts U اطمینان
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
verification U بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
fire escape U پلکان اطمینان
fire escapes U پلکان اطمینان
uncertainties U عدم اطمینان
uncertainty U عدم اطمینان
protection U اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
balance U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balances U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
trustful U معتمد اطمینان
unreliable U غیر قابل اطمینان نامعتبر
read U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
check U اطمینان از صحت چیزی
checked U اطمینان از صحت چیزی
checks U اطمینان از صحت چیزی
recoveries U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
recovery U نرم افزاری که به طورخودکارپس ازبروزخطا کارکندبرای اطمینان یافتن ازاینکه سیستم عملیات را ادامه میدهد
soak U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soaks U اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
reliable U قابل اطمینان
self- U برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
valid U قابل اطمینان
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
trusty U موتمن مورد اطمینان
trusty U اطمینان بخش
solid U قابل اطمینان
solids U قابل اطمینان
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
aplomb U اطمینان بخود
dual U دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
assure U اطمینان دادن
assures U اطمینان دادن
assuring U اطمینان دادن
assurance U اطمینان
assurances U اطمینان
qualm U عدم اطمینان بیم
qualms U عدم اطمینان بیم
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
safety U اطمینان
liable U قابل اطمینان
sureties U اطمینان
surety U اطمینان
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
misgiving U عدم اطمینان ترس
misgivings U عدم اطمینان ترس
dependable U قابل اطمینان مورد اعتماد
dependable U قابلیت اطمینان
safety-valve U دریچه اطمینان
Other Matches
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
affiance U اطمینان
instable U بی اطمینان
certainties U اطمینان
certainty U اطمینان
certitude U اطمینان
confidence limit U حد اطمینان
confidences U اطمینان
certes U اطمینان
confidence U اطمینان
fideism U اطمینان
assuredness U اطمینان
security U اطمینان
confidingly U از روی اطمینان
insuring U اطمینان یافتن
safety-valves U دریچه اطمینان
factor of safety U ضریب اطمینان
coniviction U عقیده اطمینان
cretain U تاحدی اطمینان
dependability U قابلیت اطمینان
factor of safety U عامل اطمینان
confidence limits U حدود اطمینان
confide U اطمینان کردن
confided U اطمینان کردن
confides U اطمینان کردن
assurer U اطمینان دهنده
assurance factor U ضریب اطمینان
assurable U قابل اطمینان
safety belt U کمربند اطمینان
safety belts U کمربند اطمینان
reassurance U اطمینان مجدد
reassurance U اطمینان افرینی
reassurances U اطمینان مجدد
reassurances U اطمینان افرینی
reputable U قابل اطمینان
assuror U اطمینان دهنده
bleeder valve U شیر اطمینان
coefficient of safety U ضریب اطمینان
confidence level U درجه اطمینان
accredit U اطمینان کردن
accrediting U اطمینان کردن
accredits U اطمینان کردن
confidence interval U فاصله اطمینان
ensured U اطمینان یافتن
ensures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
confidence coefficicent U ضریب اطمینان
confidence belt U کمربند اطمینان
ensure U اطمینان یافتن
reliability U قابلیت اطمینان
safety glass U شیشه اطمینان
safety valve U دریچه اطمینان
safety plug U پولک اطمینان
safety fuse U فیوز اطمینان
relief valve U شیر اطمینان
quality assurance U اطمینان از کیفیت
positiveness U قطعیت اطمینان
safety hook U قلاب اطمینان
safety lamp U چراغ اطمینان
failure safety U قابلیت اطمینان
safe valve U دریچه اطمینان
unreliability U عدم اطمینان
unpromising U غیرقابل اطمینان
truster U اطمینان کننده
play up U اطمینان دادن به
overconfidence U اطمینان بیش از حد
interval confidence U فاصله اطمینان
insurance stockage U ذخیره اطمینان
i'll warrant U اطمینان میدهم
fiducial interval U فاصله اطمینان
figure on اطمینان داشتن
interval confidence U دامنه اطمینان
level of confidence U سطح اطمینان
limits of confidence U حدود اطمینان
safest U صحیح اطمینان بخش
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
fiduciary U اطمینان بخش ثقه
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
area of uncertainity U منطقه عدم اطمینان
safer U صحیح اطمینان بخش
mistrusted U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrust U اطمینان نکردن به فن داشتن
safe yield U بده قابل اطمینان
reasure U دوباره اطمینان یا قوت
mistrusts U اطمینان نکردن به فن داشتن
reassures U دوباره اطمینان دادن
mistrusting U اطمینان نکردن به فن داشتن
reassured U دوباره اطمینان دادن
safe U صحیح اطمینان بخش
reassure U دوباره اطمینان دادن
safes U صحیح اطمینان بخش
to believe in somebody [something] U اطمینان داشتن به کسی [چیزی]
quality assurance U عملیات اطمینان از کیفیت جنس
avouch U اقرار کردن اطمینان دادن
i rely or your secrecy U من به رازداری شما اطمینان میکنم
trut U اطمینان داشتن توکل کردن
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
i reckon U اطمینان به دوستی کسی داشتن
bleeder type steam engine U ماشین بخار با شیر اطمینان
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
accredit U مورد اطمینان بودن یا شدن
accrediting U مورد اطمینان بودن یا شدن
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
accredits U مورد اطمینان بودن یا شدن
confidence man U کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
mistrustfully U ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
sail in U با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
acatalectic U قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
aligner U وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
synchronizes U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronised U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
dry run U اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
synchronization U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
synchronises U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronising U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronize U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
GOSIP U استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
directories U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory U روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
synchronous U حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
refresh U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes U بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
someone to rely on U به کسی اطمینان کردن [اتکا کردن]
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
privileged communication U مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
You can rest assured. U خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com