Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shoo
U
باکیش فرار دادن
shooed
U
باکیش فرار دادن
shooing
U
باکیش فرار دادن
shoos
U
باکیش فرار دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
give out
<idiom>
U
اجازه فرار دادن
To turn tail . To show a clean pair of heels .
U
فرار را بر قرار ترجیح دادن
lamming
U
فرار کردن گریختن فرار
lam
U
فرار کردن گریختن فرار
lams
U
فرار کردن گریختن فرار
desert
U
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting
U
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts
U
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
drives
U
فرار گل زن
scape
U
فرار
breakaway
U
فرار
escapes
U
فرار
mercurial
U
فرار
drive
U
فرار گل زن
defection
U
فرار
escaping
U
فرار
volatile
U
فرار
evasive
U
فرار
loup
U
فرار
subtile
U
فرار
escape
U
فرار
to take flight
U
فرار
leg bail
U
فرار
transgressor
U
فرار و
bridge escape
U
فرار از پل
escapement
U
فرار
escaped
U
فرار
get away
<idiom>
U
فرار کردن
to run away
U
فرار کردن
scape
U
فرار کردن
escaping
U
فرار کردن
getaways
U
گریز فرار
getaway
U
گریز فرار
escaped
U
گریز فرار
escapes
U
فرار کردن
escaped
U
فرار کردن
escape
U
گریز فرار
escape
U
فرار از خاک
escape
U
فرار کردن
flight of capital
U
فرار سرمایه
escapes
U
فرار از خاک
escapes
U
گریز فرار
fugitiveness
U
تمایل به فرار
escape hatch
U
دریچه فرار
escapable
U
فرار کردنی
hot money
U
پول فرار
escaped
U
فرار از خاک
escapism
U
فلسفه فرار
scudding
U
فرار از باد
flees
U
فرار کردن
fleeing
U
فرار کردن
get away
U
فرار برو
escape velocity
U
سرعت فرار
escape trunk
U
دهلیز فرار
escape mechanism
U
وسیله فرار
flee
U
فرار کردن
fugitively
U
بطور فرار
scape of molecules
U
فرار ملکول ها
skedaddle
U
فرار کردن
skip of the mat
U
فرار از تشک
fled
U
فرار کرده
escaping
U
گریز فرار
escaping
U
فرار از خاک
scape
U
وسیله فرار
absconds
U
فرار کردن
centrifugal
U
فرار از مرکز
capital flight
U
فرار سرمایه
loup
U
فرار کردن
luft
U
خانه فرار
nonvolatile
U
غیر فرار
postern
U
راه فرار
abscond
U
فرار کردن
absconded
U
فرار کردن
absconding
U
فرار کردن
brain drain
U
فرار مغزها
I made good my escape .
U
موفق به فرار شد
volatility product
U
فراورده فرار
volatility product
U
محصول فرار
escapologists
U
اهل فرار
jailbreaks
U
فرار از زندان
jailbreak
U
فرار از زندان
trailing edge
U
لبه فرار
volatile file
U
فایل فرار
volatile file
U
پرونده فرار
volatile memory
U
حافظه فرار
volatile storage
U
انباره فرار
volatile storage
U
حافظه فرار
flyaway
U
فرار فراری
desertion
U
فرار بیوفایی
tax evasion
U
فرار از مالیات
desertion
U
فرار از خدمت
bolt-holes
U
راه فرار
bolt-hole
U
راه فرار
volatile compound
U
ترکیب فرار
scarpered
U
فرار کردن
scarper
U
فرار کردن
guys
U
فرار گریز
guy
U
فرار گریز
escapologist
U
اهل فرار
to elope
U
فرار کردن
to run away
U
فرار کردن
to run off
U
فرار کردن
fugitive
U
ناپایدار فرار
fugitives
U
ناپایدار فرار
scarpers
U
فرار کردن
scarpering
U
فرار کردن
To beak jail .
U
از زندان فرار کردن
fly
U
گریختن از فرار کردن از
breach of prison
U
جرم فرار از زندان
nonvolatile storage
U
حافظه غیر فرار
They escaped under cover of darkness.
U
درتاریکی شب فرار کردند
tax evasion
U
فرار از پرداخت مالیات
bleeds
U
فرار کردن یک سیال
elopes
U
فرار کردن با معشوق
eloping
U
گریختن فرار کردن
eloping
U
فرار کردن با معشوق
eloped
U
فرار کردن با معشوق
eloped
U
گریختن فرار کردن
turn tail
<idiom>
U
فرار از خطر یا مشکل
flight square
U
خانه فرار شطرنج
give someone the slip
<idiom>
U
از کسی فرار کردن
elope
U
گریختن فرار کردن
skulks
U
از زیرمسئولیت فرار کردن
skulking
U
از زیرمسئولیت فرار کردن
elope
U
فرار کردن با معشوق
skulked
U
از زیرمسئولیت فرار کردن
blockages
U
راه فرار را بستن
blockage
U
راه فرار را بستن
He ran away from scool .
U
از مدرسه فرار کرد
elopes
U
گریختن فرار کردن
volatile oils
U
روغنهای فرار یا بخارشدنی
skulk
U
از زیرمسئولیت فرار کردن
tax loopholes
U
روزنههای فرار مالیاتی
bleed
U
فرار کردن یک سیال
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
To block the escape routes.
U
راههای فرار را مسدود کردن
kick
U
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
skirl
U
بسرعت باد فرار کردن
kicks
U
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicking
U
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
photonegative
U
فرار کننده ودوشونده از نور
preconcert
U
قبلا فرار ومدار گذاردن
transaction in order
U
معامله به قصد فرار از دین
kicked
U
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
malingering
U
تعارض به منظور فرار ازخدمت
to overrun one's creditors
U
از دست بستانکاران فرار کردن
bolts
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolting
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolted
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
Tell me how you escaped?
U
بگو ببینم چطور فرار کردی ؟
escapes
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
Tell me hpw you escaped.
U
برایم بگه چطور فرار کردی
escaped
U
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
zapp flap
U
شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
make a run for it
<idiom>
U
برای نجات جان فرار کردن
draft dodger
U
کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
draft dodgers
U
کسی که از خدمت زیر پرچم فرار میکند
boat people
U
پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
escapism
U
خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
escapades
U
فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
fire escapes
U
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape
U
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
I ran away lest I should be seen .
U
فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
to escape with nothing more than/just a fright
U
از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
escapade
U
فرار و اختقا از ترس توقیف جفتک زنی
static
U
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
shunpike
U
جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
negligent escape
U
فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
Emergeny exit .
U
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
cold
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
choke ring
U
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
evasion and scape
U
تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
evading
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evaded
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
colds
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
coldest
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
This is an elusive word .
U
این لغت خیلی فرار است ( درحافظه باقی نمی ماند )
capacitor
U
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
cores
U
1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
escapism
U
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
core
U
1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
push up stack
U
سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
tabbed flap
U
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
jet flap
U
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com