English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turn out U باکلید خاموش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
out U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
quenches U خاموش کردن ترساندن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
snuff U بافوت خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
turn off U خاموش کردن یاشدن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
quenched U خاموش کردن ترساندن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
to laugh down U با خنده خاموش کردن
quench U خاموش کردن ترساندن
powered U خاموش کردن یک وسیله
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
snub U سربالا خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
power down U قطع برق خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
still U ساکت کردن خاموش شدن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
quench U دفع کردن خاموش کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
h! U خاموش
silent U خاموش
on-off button U خاموش
extinguished U خاموش
uncommunicative U خاموش
mumchance U خاموش
quiescent U خاموش
off U خاموش
hist U خاموش
on/off light U خاموش
whist U خاموش
on/off U خاموش
soundless U خاموش
extinction U خاموش سازی
still U خاموش ساکت
tacit U مقدر خاموش
snuff U خاموش شدن
inextinguishable U خاموش نشدنی
to hold one's tongue U خاموش شدن
extinguisher U خاموش کننده
tight mouthed U کم حرف خاموش
silencers U خاموش کننده
stillest U خاموش ساکت
stills U خاموش ساکت
dry up U خاموش شدن
glumpy U خاموش وکدر
go out U خاموش شدن
inactive status U خط مشی خاموش
to stand mute U خاموش ماندن
to burn out U خاموش شدن
silencer U خاموش کننده
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
stiller U خاموش ساکت
spark arrester U جرقه خاموش کن
keep still U خاموش باش
quietest U ساکن خاموش
quiet U ساکن خاموش
silences U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
silenced U خاموش شدن
outed U دستگاه خاموش
out U دستگاه خاموش
reserved U خاموش کم حرف
to keep silence U خاموش بودن
to keep silence U خاموش شدن
out- U دستگاه خاموش
silence U خاموش شدن
silencing U خاموش شدن
tight lipped U کم حرف خاموش
tight-lipped U کم حرف خاموش
extinguishable U خاموش کردنی
extinctive U خاموش کننده
quenchless U خاموش نشدنی
to dry up U خاموش شدن
he did not open his lips U خاموش ماند
quaker's meeting U انجمن خاموش
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
silenced U خاموش اتش قطع
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
extinct U منسوخه خاموش شده
at pause U مکث کنان خاموش
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
silencing U خاموش اتش قطع
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
snuff U خاموش سازی یافوت پف
silences U خاموش اتش قطع
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
as hush as death U خاموش چون مردگان
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
silence U خاموش اتش قطع
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
mums U سکوت شخص خاموش
mum U سکوت شخص خاموش
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
blink U روشن خاموش شدن چراغها
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
windmills U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com