English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ship U باکشتی فرستادن یا حمل کردن
ships U باکشتی فرستادن یا حمل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
steamboat U قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
stow away U مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
embarcation U عزیمت باکشتی
waterline U خط بر خورد اب باکشتی
imbark U باکشتی بودن
embarcation U حمل باکشتی
shippable U قابل حمل باکشتی
to sail a sea U باکشتی عبورکردن ازدریا
dispatches U روانه کردن فرستادن
despatches U روانه کردن فرستادن
dispatch U روانه کردن فرستادن
despatched U روانه کردن فرستادن
dispatched U روانه کردن فرستادن
despatching U روانه کردن فرستادن
shipment U کالای حمل شده باکشتی
shipments U کالای حمل شده باکشتی
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
shipper U حمل کمننده کالا باکشتی
ships U با کشتی حمل کردن فرستادن
ship U با کشتی حمل کردن فرستادن
how many day's sail is it? U چند روز راه است باکشتی
supplying U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
disseminates U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
railroads U با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
relegated U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates U محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegate U محول کردن به جای بدتر فرستادن
supply U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
relegating U محول کردن به جای بدتر فرستادن
disseminating U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
railroad U با راه اهن فرستادن یا سفر کردن
disseminate U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
supplied U فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
disseminated U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
sending U ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
send U ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sends U ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
shipment U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipments U ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
pack U فرستادن
send out U فرستادن
give off <idiom> U فرستادن
despatches U فرستادن
to serve a subpoena on U فرستادن
to send off U فرستادن
remits U فرستادن
hand over U فرستادن
send round U فرستادن
to send back U پس فرستادن
despatch U فرستادن
send U فرستادن
send in U فرستادن
sending U فرستادن
send back U پس فرستادن
remitted U فرستادن
despatched U فرستادن
remitting U فرستادن
packs U فرستادن
to a. letter U فرستادن
sends U فرستادن
remit U فرستادن
dispateh U فرستادن
consigned U فرستادن
dispatched U فرستادن
dispatches U فرستادن
consign U فرستادن
despatching U فرستادن
dispatch U فرستادن
to send off U فرستادن
consigns U فرستادن
consigning U فرستادن
circularize U بخشنامه فرستادن به
to send a message U پیام فرستادن
consignments U امانت فرستادن
send on U جداگانه فرستادن
returns U پس فرستادن عودت
to send down rain U باران فرستادن
mails U باپست فرستادن
mail U باپست فرستادن
send up U بزندان فرستادن
send-up U بزندان فرستادن
remittances U فرستادن پول
remittance U فرستادن پول
return U پس فرستادن عودت
issue U نشریه فرستادن
mission U بماموریت فرستادن
jamming U پارازیت فرستادن
returned U پس فرستادن عودت
consignment U امانت فرستادن
missions U بماموریت فرستادن
missend U اشتباها فرستادن
returning U پس فرستادن عودت
to send on fools errand U پی نخودسیاه فرستادن
send-ups U بزندان فرستادن
issued U نشریه فرستادن
issues U نشریه فرستادن
delegates U به نمایندگی فرستادن
delegated U به نمایندگی فرستادن
forward U فرستادن رساندن
retransmit U دوباره فرستادن
transmissibility U قابلیت فرستادن
to send for a person U بی کسی فرستادن
delegate U به نمایندگی فرستادن
delegating U به نمایندگی فرستادن
forwarded U فرستادن رساندن
call for some one U پی کسی فرستادن
pulsing U فرستادن موج
to call for anyone U پی کسی فرستادن
imparadise U به بهشت فرستادن
circularize U پرسش نامه فرستادن
red herrings U پی نخود سیاه فرستادن
red herring U پی نخود سیاه فرستادن
to send to the press U برای چاپ فرستادن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
despatches U عزیمت فرستادن پیام
order about U پیوسته پی فرمان فرستادن
dispatches U عزیمت فرستادن پیام
afforce U نیروی کمکی فرستادن به
radios U پیام رادیویی فرستادن
fade U کج فرستادن گوی گلف
re export U دوباره بیرون فرستادن
radioing U پیام رادیویی فرستادن
to post a letter [British English] U نامه ای را با پست فرستادن
radiographic U پیام رادیوتلگرافی فرستادن
refers U فرستادن بازگشت دادن
transmissibility U فرا فرستادن پذیری
to send something to my friend U چیزی را به دوستم فرستادن
despatched U عزیمت فرستادن پیام
fades U کج فرستادن گوی گلف
to send soldiers into the streets U سربازان را به خیابانها فرستادن
refer U فرستادن بازگشت دادن
to e. carpets to the europe U فرش به اروپا فرستادن
dispatch U عزیمت فرستادن پیام
radio U پیام رادیویی فرستادن
delivers U فرستادن توپ به هدف
to mail a letter [American English] U نامه ای را با پست فرستادن
to send for a person U عقب کسی فرستادن
despatching U عزیمت فرستادن پیام
radioed U پیام رادیویی فرستادن
deliver U فرستادن توپ به هدف
dispatched U عزیمت فرستادن پیام
referred U فرستادن بازگشت دادن
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
to call somebody to [for] something U پی کسی فرستادن به خاطر چیزی
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
schools U بمدرسه فرستادن درس دادن
serve a notice on someone U برای کسی اخطار فرستادن
outclearing U فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
dispatchment U ارسال [اعزام] [گسیل] [فرستادن ]
accred it U با استوارنامه فرستادن اعتبارنامه دادن
consign U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
radiographs U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
franks U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
to send for a person U پیغام برای کسی فرستادن که بیا
ascender U وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
franked U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
franker U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
frankest U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
consigns U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
consigning U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
frank U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
radiograph U پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
consigned U یا فرستادن چیزی برای کسی به منظورفروش
franking U اجازه عبور دادن مجانا فرستادن
to send a message to somebody U پیامی به کسی فرستادن [سیاسی یا اجتماعی]
enclosing U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
to serve a notice on some one U اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
multiplex U چند خبر راهمزمان بر روی یک سیم فرستادن
enclose U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
kinchin lay U دزدی پول ازبچه هابوسیله فرستادن انهاپی فرمان
hatch way U روزنه عرشه کشتی مخصوص پایین فرستادن بار
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
cut U فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
(in) care of someone <idiom> U فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
fly U فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
cuts U فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
placing U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
place U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
certiorari U حکم فرستادن پرونده که ازمحکمه بالاتربمحکمه پایین ترابلاغ میشود
places U پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
flood U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
floods U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
input bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
output bound U وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
remits U وجه فرستادن ارسال وجه
remit U وجه فرستادن ارسال وجه
remitting U وجه فرستادن ارسال وجه
remitted U وجه فرستادن ارسال وجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com