English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paying bank U بانک پرداخت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
stop payment U دستور عدم پرداخت چک به بانک
Bank for International Settlements [BIS] U بانک تسویه پرداخت بین المللی
reserves U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserving U مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
advising bank U بانک ابلاغ کننده
presenting bank U بانک ارائه کننده
accepting bank U بانک قبول کننده
negotiating bank U بانک معامله کننده
collecting bank U بانک وصول کننده
confirming bank U بانک تائید کننده
issuing bank U بانک صادر کننده
opening bank U بانک باز کننده اعتبار
reserve requirement U مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
giro U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
giros U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
finisher U پرداخت کننده
payer U پرداخت کننده
remitter U پرداخت کننده
payor U پرداخت کننده
angle grinder U پرداخت کننده زاویهای
asphalt finisher U پرداخت کننده اسفالت
cash dispenser U پرداخت کننده پول
cash dispensers U پرداخت کننده پول
world bank U بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
checks U چک بانک
banks U بانک
bank U بانک
check U چک بانک
checked U چک بانک
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
bankroll U سرمایه بانک
clearing bank U بانک پس انداز
germplasm bank U بانک گونه ها
clearing banks U بانک پس انداز
bank failures U ورشکستگی بانک
national bank U بانک ملی
bank of deposit U بانک پس انداز
development bank U بانک توسعه
bank bill U برات بانک
bank asset U دارائی بانک
banker U بانک دار
mortgage bank U بانک رهنی
piggy bank <idiom> U بانک کوچک
saving bank U بانک پس انداز
intermediary bank U بانک میانجی
banks U در بانک گذاشتن
banks U بانک ضرابخانه
bank U در بانک گذاشتن
bank U بانک ضرابخانه
monopoly bank U بانک انحصاری
bankers U بانک دار
bank rate U نرخ بانک
state bank U بانک دولتی
data bank U بانک اطلاعات
data bank U بانک داده ها
bank overdraft U بدهی به بانک
merchant banks U بانک بازرگانی
merchant bank U بانک بازرگانی
data bank U بانک اطلاعاتی
authorized bank U بانک مجاز
bank stock U سهام بانک
world bank U بانک جهانی
bankbook U کتابچه بانک
data banks U بانک اطلاعاتی
bankbill U برات بانک
data banks U بانک اطلاعات
data banks U بانک داده ها
central bank U بانک مرکزی
shroff U بانک دار
loan bank U بانک استقراضی
memory bank U بانک حافظه
state bank U بانک استان
remitting bank U بانک واگذارنده
loan bank U بانک وامی
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
deposit with the bank U در بانک ودیعه گذاردن
stakeholder U نگهدارنده بانک در قمار
accepting bank U بانک قبولی نویس
croupier U کمک صاحب بانک
export import bank U بانک صادرات واردات
drawen on the national bank U عهده بانک ملی
bankable U نقد شدنی در بانک
federal reserve bank U بانک فدرال رزرو
issuing bank U بانک گشاینده اعتبار
approved bank U بانک تایید شده
croupiers U کمک صاحب بانک
to pay in U بحساب بانک گذاشتن
Where is the nearest bank? U نزدیکترین بانک کجاست؟
deposits U به حساب بانک گذاشتن
bank of issue U بانک ناشر اسکناس
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
deposit in the bank U در بانک به ودیعه گذاردن
to place money in the bank U پول در بانک گذاشتن
account U حساب داشتن در بانک
bank balance sheet U تراز نامه بانک
deposit U به حساب بانک گذاشتن
bankable U قابل پذیرش در بانک
blood bank U بانک جمع اوری خون
Which bank do you bank with? U در کدام بانک حساب دارید؟
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
banks U رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
accepting bank U بانک پذیرنده حواله یابرات
bank for international settlements U بانک پرداختهای بین المللی
bank U رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
I have entangled myself with the banks . U خودم را گرفتار بانک ها کردم
bank capital requirement U سرمایه مورد نیاز بانک
blood banks U بانک جمع اوری خون
Which bank do you bank with? U با کدام بانک کار می کنید؟
bankbook U دفترحساب بانک دفترچه بانکی
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
banks U انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
This check is on bank Melli . U این چه بعهده بانک ملی است
cashier's check U چکی که بانک عهده خود بکشد
faro U نوعی بازی قمار شبیه بانک
bank U انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
cancelled cheque U چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
counter check U چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
Does the bank acknowledge your signature ? U آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
opening hours ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
lombard street U خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
inclearing U همه چکهایی که در بانک درمعاملات پایاپای بایدپول انهارابپردازد
bank giro U همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
electronic U استفاده ازکامپیوتر برای انتقال پول از بانک و برعکس
big five U پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
fractional reserve banking U بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
bank rate U مظنه رسمی تنزیل که توسط بانک مرکزی تعیین میشود
eft U سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
sideways ROM U نرم افزاری که امکان انتخاب یک بانک حافظه مشخص یا قطعه ROM را فراهم میکند
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
legal reserves U مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
discharge U پرداخت
pt U پرداخت
defrayal U پرداخت
discharges U پرداخت
polish U پرداخت
glosser U پرداخت گر
disbursement U پرداخت
discharging U پرداخت
glazes U پرداخت
glaze U پرداخت
outlay U پرداخت
polishes U پرداخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com