Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bank for international settlements
U
بانک پرداختهای بین المللی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balance of international payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
international balance of payments
U
تراز پرداختهای بین المللی
balance of international payment
U
موازنه پرداختهای بین المللی
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
stage payments
U
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
reserve requirement
U
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
rediscount rate
U
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
giro
U
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros
U
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
U
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
available cash
U
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
annuity
U
پرداختهای سالانه
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
coupon payments
U
پرداختهای کوپنی
arrears
U
پرداختهای معوق
progress payments
U
پرداختهای پیشرفت کار
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
cash plans
U
طرح پرداختهای نقدی
international practice
U
عرف بین المللی روش جاری بین المللی
progress payments
U
پرداختهای موقت یا علی الحساب
deferred payment credit
U
اعتبار برای پرداختهای معوق
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
net tax revenue
U
مالیات منهای پرداختهای انتقالی
international loans
U
استقراض بین المللی بدهیهای بین المللی
bank
U
بانک
banks
U
بانک
checked
U
چک بانک
checks
U
چک بانک
check
U
چک بانک
internationals
U
بین المللی
international
U
بین المللی
international line
U
خط بین المللی
bankbook
U
کتابچه بانک
bank of deposit
U
بانک پس انداز
authorized bank
U
بانک مجاز
bankbill
U
برات بانک
bank asset
U
دارائی بانک
bank stock
U
سهام بانک
bank overdraft
U
بدهی به بانک
bank failures
U
ورشکستگی بانک
bank bill
U
برات بانک
bankroll
U
سرمایه بانک
state bank
U
بانک دولتی
state bank
U
بانک استان
shroff
U
بانک دار
saving bank
U
بانک پس انداز
remitting bank
U
بانک واگذارنده
national bank
U
بانک ملی
mortgage bank
U
بانک رهنی
monopoly bank
U
بانک انحصاری
memory bank
U
بانک حافظه
germplasm bank
U
بانک گونه ها
world bank
U
بانک جهانی
development bank
U
بانک توسعه
central bank
U
بانک مرکزی
loan bank
U
بانک استقراضی
piggy bank
<idiom>
U
بانک کوچک
loan bank
U
بانک وامی
bankers
U
بانک دار
data bank
U
بانک داده ها
data bank
U
بانک اطلاعات
data bank
U
بانک اطلاعاتی
intermediary bank
U
بانک میانجی
banker
U
بانک دار
clearing banks
U
بانک پس انداز
clearing bank
U
بانک پس انداز
bank
U
بانک ضرابخانه
bank
U
در بانک گذاشتن
banks
U
بانک ضرابخانه
banks
U
در بانک گذاشتن
data banks
U
بانک داده ها
data banks
U
بانک اطلاعات
merchant banks
U
بانک بازرگانی
merchant bank
U
بانک بازرگانی
bank rate
U
نرخ بانک
data banks
U
بانک اطلاعاتی
international equilibrium
U
تعادل بین المللی
international migration
U
مهاجرت بین المللی
international trade
U
تجارت بین المللی
international acts
U
مستندات بین المللی
international acts
U
اسناد بین المللی
international treaties
U
عهود بین المللی
international union
U
اتحادیههای بین المللی
system international
U
سیستم بین المللی
high seas
U
ابهای بین المللی
international union
U
اتحادیه بین المللی
international meeting
U
مجمع بین المللی
international liquidity
U
نقدینگی بین المللی
international call
U
مکالمه بین المللی
internationalism
U
احساسات بین المللی
internationality
U
بین المللی بودن
international telephone circuit
U
خط تلفنی بین المللی
international dualism
U
دوگانگی بین المللی
international reserves
U
ذخائر بین المللی
international reserves
U
اندوختههای بین المللی
international date line
U
خط موافقتنامه بین المللی
internationalize
U
بین المللی کردن
international etiquette
U
نزاکت بین المللی
international custom
U
عرف بین المللی
internationalization
U
بین المللی کردن
international court
U
دادگاه بین المللی
internationally
U
از لحاظ بین المللی
international comity
U
نزاکت بین المللی
international practice
U
رویه بین المللی
standard time
U
وقت بین المللی
Esperanto
U
زبان بین المللی
international
U
بازیگر بین المللی
lingua franca
U
زبان بین المللی
internationals
U
بازیگر بین المللی
lingua francas
U
زبان بین المللی
cosmopolitanism
U
بین المللی بودن
world wars
U
جنگ بین المللی
by international standards
U
در معیارهای بین المللی
world war
U
جنگ بین المللی
[as]
compared to international standards
U
در معیارهای بین المللی
paying bank
U
بانک پرداخت کننده
bank of issue
U
بانک ناشر اسکناس
bankable
U
قابل پذیرش در بانک
negotiating bank
U
بانک معامله کننده
advising bank
U
بانک ابلاغ کننده
accepting bank
U
بانک قبول کننده
accepting bank
U
بانک قبولی نویس
bank balance sheet
U
تراز نامه بانک
issuing bank
U
بانک گشاینده اعتبار
deposits
U
به حساب بانک گذاشتن
issuing bank
U
بانک صادر کننده
bankable
U
نقد شدنی در بانک
presenting bank
U
بانک ارائه کننده
stakeholder
U
نگهدارنده بانک در قمار
to pay in
U
بحساب بانک گذاشتن
approved bank
U
بانک تایید شده
croupiers
U
کمک صاحب بانک
deposit with the bank
U
در بانک ودیعه گذاردن
Where is the nearest bank?
U
نزدیکترین بانک کجاست؟
account
U
حساب داشتن در بانک
deposit in the bank
U
در بانک به ودیعه گذاردن
to place money in the bank
U
پول در بانک گذاشتن
croupier
U
کمک صاحب بانک
German Central Bank
U
بانک مرکزی آلمان
export import bank
U
بانک صادرات واردات
collecting bank
U
بانک وصول کننده
federal reserve bank
U
بانک فدرال رزرو
confirming bank
U
بانک تائید کننده
drawen on the national bank
U
عهده بانک ملی
deposit
U
به حساب بانک گذاشتن
post union
U
اتحاد پستی بین المللی
law of international institutions
U
حقوق سازمانهای بین المللی
public law
U
حقوق بین المللی عمومی
international road transport
U
ترابری بین المللی جاده ای
rugby test match
U
مسابقه بین المللی رگبی
International System of Units
U
دستگاه بین المللی یکاها
systeme international d'units
U
دستگاه بین المللی واحدها
international match
U
مسابقه بین المللی
[ورزش]
International Space Station
[ISS]
U
ایستگاه فضایی بین المللی
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
international system of units
U
دستگاه بین المللی احاد
international master
U
استاد بین المللی شطرنج
accords
U
پیمان غیررسمی بین المللی
curtis cup
U
جام بین المللی گلف
international economic relations
U
روابط اقتصادی بین المللی
international investment
U
سرمایه گذاری بین المللی
international gold standard
U
پایه طلای بین المللی
accord
U
پیمان غیررسمی بین المللی
international exchange
U
مرکز تلفن بین المللی
international division of labor
U
تقسیم کار بین المللی
international demonstration effect
U
اثر نمایشی بین المللی
international date line
U
خط بین المللی تغییر تاریخ
international date line
U
خط تقسیم نیروهای بین المللی
Test match
U
مسابقه بین المللی کریکت
commodore international, ltd.
U
شرکت بین المللی کمودور
Test matches
U
مسابقه بین المللی کریکت
international monetary fund
U
صندوق بین المللی پول
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
international switching center
U
مرکز سوئیچینگ بین المللی
accorded
U
پیمان غیررسمی بین المللی
internationals
U
وابسته به روابط بین المللی
international standards organization
U
سازمان استانداردهای بین المللی
international standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد بین المللی
international refugee organization
U
سازمان بین المللی اوارگان
international practice
U
طریقه معمول به بین المللی
international
U
وابسته به روابط بین المللی
devis cup
U
جام بین المللی دویس
international organisation for standard
U
موسسه بین المللی استاندارد
iec
U
کمیسیون بین المللی الکترونیک
international monetary reserves
U
ذخائر پولی بین المللی
banks
U
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
time deposits
U
مطالبه نقدی موجل از بانک
I have entangled myself with the banks .
U
خودم را گرفتار بانک ها کردم
stop payment
U
دستور عدم پرداخت چک به بانک
depositor
U
کسیکه پول در بانک میگذارد
accepting bank
U
بانک پذیرنده حواله یابرات
blood bank
U
بانک جمع اوری خون
blood banks
U
بانک جمع اوری خون
bank capital requirement
U
سرمایه مورد نیاز بانک
bank
U
رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
opening bank
U
بانک باز کننده اعتبار
Which bank do you bank with?
U
با کدام بانک کار می کنید؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com