English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
toastmistress U بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
designative U معرفی کننده
nuncupatory U معرفی کننده
representer U معرفی کننده
nominator U معرفی کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
Lift up the table. U سرمیز رابلند کن
parlour maid U کلفت سرمیز
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
talking U ناطق
talker U ناطق
spokesman U ناطق
spokesmen U ناطق
talker U ادم ناطق
orators U ناطق خطیب
talkie U فیلم ناطق
orator U ناطق خطیب
talkies U فیلم ناطق
talkies U صنعت فیلم ناطق
talkie U صنعت فیلم ناطق
speakers U ناطق رئیس مجلس شورا
speaker U ناطق رئیس مجلس شورا
Madonnas U بانوی من
Madonna U بانوی من
duchess U بانوی دوک
materfamilas U بانوی خانه
mistress of the house U بانوی خانه
materfamilias U بانوی خانه
mistress of the seas U بانوی دریاها
baroness U بانوی بارون
viscountess U بانوی ویکنت
baronesses U بانوی بارون
saleswomen U بانوی فروشنده
saleswoman U بانوی فروشنده
viscountesses U بانوی ویکنت
signora U بانوی محترمه
duchesses U بانوی دوک
viscountcy U بانوی ویکنت
guinevere U زن ارتورپادشاه و بانوی لنسلت
chatelain U بانوی حاکم قلعه
rectrix U بانوی کشیش بخش
hostesses U زن مهماندار بانوی صاحبخانه
hostess U زن مهماندار بانوی صاحبخانه
peeress U زوجه سناتور بانوی اشرافی
congresswoman U بانوی عضو کنگره امریکا
congresswomen U بانوی عضو کنگره امریکا
matron of honor U بانوی محترمه ملازم عروس
peeresses U زوجه سناتور بانوی اشرافی
sound frack U محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
teleprompter U اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
mothers help U زنی که بانوی خانه رادرپرستاری کودکانش یاری میکند
representations U معرفی
reference U معرفی
designations U معرفی
representation U معرفی
presentations U معرفی
presentation U معرفی
designation U معرفی
reclame U معرفی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
speak well for U معرفی کردن
introduction U معارفه معرفی
introductions U معارفه معرفی
nominate U معرفی کردن
presented U معرفی کردن
presentable U شایان معرفی
nominates U معرفی کردن
nominating U معرفی کردن
letter of introduction U معرفی نامه
presents U معرفی کردن
representation U معرفی کردن
insets U معرفی کردن
inset U معرفی کردن
presentee U معرفی شده
letter U معرفی نامه
representations U معرفی کردن
present U معرفی کردن
letters U معرفی نامه
presenting U معرفی کردن
recommending U معرفی کردن
recommend U معرفی کردن
bring forward U معرفی کردن
introduces U معرفی کردن
introduced U معرفی کردن
recommends U معرفی کردن
introduce U معرفی کردن
introducing U معرفی کردن
letter of reference U معرفی نامه
preconize U بعموم معرفی کردن
initial campaign U معرفی کالا به بازار
net authentication U معرفی ایستگاههای شبکه
report U معرفی کردن خود
algebra U قوانینی که برای معرفی
letterman U دارنده معرفی نامه
introductions U معرفی رسمی اشناسازی
introduction U معرفی رسمی اشناسازی
reported U معرفی کردن خود
presentably U بطور قابل معرفی
reports U معرفی کردن خود
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
reagency U امادگی برای واکنش یا معرفی
id U کارتی که ضخص را معرفی میکند
social credit U تصادی معرفی شده است
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
to r.someone as a U کسی را به سمتی معرفی کردن
good wine needs no bush U چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
meets U معرفی شدن به ملاقات کردن
meet U معرفی شدن به ملاقات کردن
to give publicity to U بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
subscripted variable U عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
who are your reference? U چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
to proclam someone a traitor U کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . U از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
tags U نوار پشت پوتین کارت معرفی
tag U نوار پشت پوتین کارت معرفی
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
Can you recommend a hotel? U آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
Can you recommend a guest house? U آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
functional U مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
Type cable U مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
names U کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
name U کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
report tothe director U خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
to i. any one into abenefice U کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
bring up <idiom> U معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
Can you recommend a good restaurant? U آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
toastmaster U کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
menu U انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
identification tag U پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
menus U انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
bear arms U سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
toastmasters U کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
polar U سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
setting up U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
set U معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
category wiring U یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
flow diagram U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
ccitt U انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
enquiry U کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
operates U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
distort U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distorts U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operate U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
anchor cell U خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
operated U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
passwords U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
password U کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
National Center for Supercomputing Applications U سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
wand U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands U دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
DCA U قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
descriptions U زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
layer U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
description U زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
layers U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
to register [with a body] U اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
postbyte U بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com