Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sidelap
U
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
side overlap
U
پوشش جانبی عکس هوایی
expansion interface
U
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
lateral gain
U
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
peripheral
U
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
overlaps
U
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlap
U
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
overlapped
U
پوشاندن پوشش دو چیز رویهم افتادن رویهم
automatic trim
U
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
wait state
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition
U
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
by-effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
U
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
accessory
U
جانبی
laterad
U
جانبی
bilateral
U
دو جانبی
fall-out
[side effect]
U
اثر جانبی
sidelong
U
جانبی
lateral
U
جانبی
secondary effect
U
اثر جانبی
by-effect
U
اثر جانبی
contour line
U
خط جانبی
adverse reaction
U
اثر جانبی
spillover effect
U
اثر جانبی
byeffect
U
اثر جانبی
oblique fire
U
اتش جانبی
lateral buckling
U
کمانکش جانبی
accessory
U
وسیله جانبی
flank speed
U
سرعت جانبی
sideband
U
باندهای جانبی
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
peripherals
U
دستگاههای جانبی
dorsolateral
U
پشتی و جانبی
side view
U
نمای جانبی
side reaction
U
واکنش جانبی
cross wind
U
باد جانبی
aisles
U
جانبی صحن
lateral shifts
U
حرکت جانبی
peripheral
U
دستگاه جانبی
side-effects
U
اثر جانبی
side effect
U
اثر جانبی
side-effects
U
نتیجه جانبی
input/output
U
وسیله جانبی
wing wall
U
دیواره جانبی
side chain
U
زنجیر جانبی
side group
U
گروه جانبی
ventrolateral
U
بطنی و جانبی
side friction
U
اصطکاک جانبی
side circuit
U
مدار جانبی
byeffect
U
عوارض جانبی
side effect
U
نتیجه جانبی
side-effect
U
اثر جانبی
side-effect
U
نتیجه جانبی
i/o
U
وسیله جانبی
spillover effects
U
آثار جانبی
adverse reactions
U
اثرهای جانبی
spillover effect
U
نتیجه جانبی
secondary effect
U
نتیجه جانبی
fall-out
[side effect]
U
نتیجه جانبی
byeffect
U
نتیجه جانبی
by-effect
U
نتیجه جانبی
adverse reaction
U
نتیجه جانبی
secondary effects
U
اثرهای جانبی
trilaterality
U
حالت سه جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
by-effects
U
اثرهای جانبی
byeffects
U
اثرهای جانبی
lateral yield
U
له شدگی جانبی
ancillary equipment
U
وسیله جانبی
side effects
U
آثار جانبی
secondary effects
U
آثار جانبی
by-effects
U
آثار جانبی
adverse reactions
U
آثار جانبی
spillover effects
U
اثرهای جانبی
byeffects
U
آثار جانبی
lateral shifts
U
تغییرات جانبی
side effects
U
اثرهای جانبی
lateral pressure
U
فشار جانبی
lateral surface
U
سطح جانبی
aisle
U
جانبی صحن
end gable
U
نمای جانبی
lateral fissure
U
شیار جانبی
laterality
U
برتری جانبی
lateral dominance
U
برتری جانبی
lateral dispersion
U
پراکندگی جانبی
marginal bund
U
خاکریز جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
unit
U
وسیله جانبی
lateral inversion
U
معکوس جانبی
lateral load
U
بار جانبی
devices
U
وسیله جانبی
lateral control
U
کنترل جانبی
sideways sum
U
مجموع جانبی
units
U
وسیله جانبی
device
U
وسیله جانبی
sides way
U
تغییر مکان جانبی
peripheral controller
U
کنترل کننده جانبی
miniperipheral
U
دستگاه جانبی کوچک
lateral support
U
تکیه گاه جانبی
side effect
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
crabs
U
حرکت جانبی ناو
processor
U
پردازنده جانبی مخصوص
notch piers
U
پایههای جانبی سرریز
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
crab
U
حرکت جانبی ناو
side-effect
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
sidelobe
U
بیم جانبی رادار
angle of sideslip
U
زاویه لغزش جانبی
ventrolateral
U
درقسمت جانبی شکم
diaschisis
U
کارکرد پریشی جانبی
angle of sideslip
U
زاویه انحراف جانبی
side tone
U
صدای جانبی گوشی
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
girthed area
U
سطح جانبی
[ریاضی]
side chain substitution
U
استخلاف در زنجیر جانبی
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
side-effects
U
اثرجانبی نتیجه جانبی
transverse process
U
زائده جانبی ستون فقرات
sidepiece
U
قطعه کناری بخش جانبی
sculpture in the round
U
پیکره سازی همه جانبی
vestigial sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission
U
پخش باند جانبی مانده
profiles
U
برش عمودی تصویر جانبی
lateral strain
U
تغییر شکل نسبی جانبی
profiling
U
برش عمودی تصویر جانبی
profile
U
برش عمودی تصویر جانبی
profiled
U
برش عمودی تصویر جانبی
interrupts
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
failures
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
shorter
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
sidelobe
U
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
polls
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
B:
U
بیان کننده دیسک درایو جانبی
computer interface unit
U
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
interrupting
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupt
U
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
sbc
U
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
shortest
U
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
poll
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
sub-
U
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
processor
U
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
lateral deflection of beam
U
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
bells and whistles
U
صدا ودستگاههای جانبی بیشتراست نواوری
failure
U
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
polled
U
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
port
U
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
peripheral
U
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی
auxiliaries
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
peripheral
U
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
output
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
auxiliary
U
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
stair towers turrets
U
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی
vendors
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
form
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
formed
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
controllers
U
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
vendor
U
کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
controller
U
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
forms
U
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
outputs
U
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
device
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
load
U
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
loads
U
فرمانی انتقال اطلاعات ازحافظه جانبی به حافظه اصلی
devices
U
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
PCMCIA
U
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
peripheral
U
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
input/output
U
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
parallels
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
peripheral
U
قطعه خارجی پردازنده مرکزی که حاوی خصوصیات جانبی است
peripheral
U
1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2-
paralleled
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
panels
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
share
U
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
customers
U
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
status
U
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
adapter
U
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
status
U
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
share
U
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی
paralleling
U
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
shared
U
استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com