English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hereinabove U بالاتر از این
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
superordinate U شخص بالاتر
superordinates U شخص بالاتر
overshoot U بالاتر زدن
overshoot U بالاتر از حد
overshooting U بالاتر زدن
overshooting U بالاتر از حد
overshoots U بالاتر زدن
overshoots U بالاتر از حد
gale U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
gales U باد تند و سریع که درارتفاعات بالاتر از 02 متری سطح زمین میوزد
about U بالاتر
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
pass U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes U یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channelled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
transcend U بالاتر بودن
transcended U بالاتر بودن
transcending U بالاتر بودن
transcends U بالاتر بودن
superior U بالاتر
superiors U بالاتر
above U بالاتر
upper U بالاتر
uppers U بالاتر
senior U بالاتر بالارتبه
seniors U بالاتر بالارتبه
evocation U احاله بدادگاه بالاتر احضار
evocations U احاله بدادگاه بالاتر احضار
above all U بالاتر از همه
above par U بالاتر از بهای اسمی
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
critical altitude U ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
flag rank U افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
forward tell U انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
further up U بالاتر
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
LIM EMS U استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
limiter U وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
parent directory U دایرکتوری بالاتر
reserve buoyancy U حجم بالاتر از خط ابخور ناو
royalmast U دکل بالاتر
speedy cut U اسیب به عقب پای جلویی اسب بالاتر از سم با ضربه پای عقب
the above figures U بالاتر
the court above U محکمه بالاتر
higher U بالاتر
Black will take no other hue. <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
There is no colour beyond black . <proverb> U بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
to invoke a higher power U به مقامی بالاتر رجوع کردن [برای کمک]
above average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com