English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remedial maintenance U باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
appointed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
applied <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
abroad U گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> U گسترش یافته
deployed U گسترش یافته
acoustic U حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
surplus U باقی مانده
holdovers U باقی مانده
left over U باقی مانده
surpluses U باقی مانده
extant U باقی مانده
scantling U باقی مانده
holdover U باقی مانده
remains U باقی مانده
remnant U باقی مانده
dregs U باقی مانده
remainder U باقی مانده
debris U باقی مانده
remnants U باقی مانده
deployed U مستقر گسترش یافته در روی زمین
memorize U باقی مانده در حافظه
residues U قسمت باقی مانده
residue U قسمت باقی مانده
memorising U باقی مانده در حافظه
hang over U اثر باقی مانده
memorises U باقی مانده در حافظه
memorised U باقی مانده در حافظه
odd come short U زیادی باقی مانده
residuary U موصی له باقی مانده
residual value U مقدار باقی مانده
residve U باقی مانده زیادتی
memorized U باقی مانده در حافظه
memorizes U باقی مانده در حافظه
memorizing U باقی مانده در حافظه
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
denominator [bottom of a fraction] U باقی مانده کسر [ریاضی]
wrecked U باقی مانده ازکشتی شکسته
scrape the bottom of the barrel <idiom> U گرفتن چیزی که باقی مانده
basic plus U نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
It remained intact. U سالم ودست نخورده باقی مانده
modulus U باقی مانده پس از تقسیم یک عدد بر دیگری
mods U باقی مانده تقسیم عددی بر عدد دیگر
mod U باقی مانده تقسیم عددی بر عدد دیگر
candle ends U باقی مانده هرچیزکه مردم لئیم جمع می کنند
modulo arithmetic U بررسی تشخیص خطا با استفاده از باقی مانده عمل ریاضی روی داده
walkovers U برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover U برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
development system U سیستم توسعه یافته
rams U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
LAN Manager U سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
fairness U شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
enhanced U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
transferring U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfers U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
NetShow U سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
idle balance U مانده راکد مانده غیرفعال
hards U پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
rinsing U پس مانده ابکشی پس مانده
retort residue U ته مانده یا پس مانده قرع
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
amendments U ترمیم
amendment U ترمیم
regeneration U ترمیم
betterment U ترمیم
restoration U ترمیم
reconstructions U ترمیم
recovery U ترمیم
reconstruction U ترمیم
recoveries U ترمیم
rehabilitate U ترمیم کردن
rehabilitating U ترمیم کردن
recovering U ترمیم شدن
recovers U ترمیم شدن
reform U ترمیم کردن
restore U ترمیم کردن
rehabilitates U ترمیم کردن
cabinet reshuffle U ترمیم کابینه
file recovery U ترمیم فایل
rehabilitated U ترمیم کردن
recover U ترمیم شدن
amending U ترمیم کردن
reshuffles U ترمیم کردن
reshuffled U ترمیم کردن
restoration U اعاده ترمیم
reshuffle U ترمیم کردن
restores U ترمیم کردن
reforms U ترمیم کردن
amended U ترمیم کردن
restored U ترمیم کردن
amend U ترمیم کردن
restoring U ترمیم کردن
error recovery U ترمیم خطا
reshuffling U ترمیم کردن
recoverable error U خطای ترمیم پذیر
hot U تشخیص و ترمیم خطا
recoverable error U خطای قابل ترمیم
read restore cycle U چرخه خواندن و ترمیم
cost of reproduction U هزینه نوسازی و ترمیم
hotter U تشخیص و ترمیم خطا
hottest U تشخیص و ترمیم خطا
relief U ترمیم اسایش خاطر
error recovery procedures U رویههای ترمیم خطا
e r p U برنامه ترمیم اروپا
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
to recover from something U ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
irrecoverable error U خطای غیر قابل ترمیم
patching U ترمیم سنگفرش لکه گیری
orthopaedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
orthopedics U اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
cost of maintenance U هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
logic U ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
harder U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hard U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest U که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
lock up U وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
promotion U گسترش
dispersal U گسترش
deploying U گسترش
develop U گسترش
deploys U گسترش
develops U گسترش
developments U گسترش
development U گسترش
expanses U گسترش
expanse U گسترش
extensions U گسترش
promotions U گسترش
line of deployment U خط گسترش
spread U گسترش
spreads U گسترش
deployment U گسترش
deploy U گسترش
extension U گسترش
expansion U گسترش
propagation U گسترش
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. U صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
widening of market U گسترش بازار
to grow [into] U گسترش دادن [به]
widening of capital U گسترش سرمایه
prompt deployment U گسترش مناسب
flank development U گسترش جناحی
prompt deployment U گسترش فوری
to develop [into] U گسترش دادن [به]
deploys U گسترش یافتن
bank expansion U گسترش بانکی
accrue U گسترش یافتن
accrues U گسترش یافتن
accruing U گسترش یافتن
expansible U گسترش پذیر
expansion path U مسیر گسترش
deploy U گسترش یافتن
expansion U گسترش انبساط
outspread U گسترش یافتن
development plan U طرح گسترش
vertical expansion U گسترش عمودی
circumfuse U گسترش یافتن
wide angle U عدسی گسترش
expansion U گسترش توسعه
disposition U ارایشات گسترش
sign extension U گسترش علامت
deploying U گسترش یافتن
deployment U تفرقه گسترش
path of expansion U مسیر گسترش
credit expansion U گسترش اعتبار
spread U گسترش یافتن
to unfold U گسترش دادن
develop U گسترش وضعیت
image speard U گسترش تصویر
develops U گسترش دادن
develop U گسترش دادن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com