English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
balance of the amount U باقیمانده مبلغ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
residuum U باقیمانده
residues U باقیمانده
residue U باقیمانده
reminders U باقیمانده
remaining U باقیمانده
loose end U باقیمانده
relict U باقیمانده
loose ends U باقیمانده
leavings U باقیمانده
reminder U باقیمانده
residual U باقیمانده
rest U باقیمانده
rests U باقیمانده
long residue U باقیمانده
remainder U باقیمانده
odds and ends U چیز باقیمانده
fragmenting U قطعه باقیمانده
survivor U باقیمانده بازمانده
fragments U قطعه باقیمانده
distillation residue U باقیمانده تقطیر
residual term U جمله باقیمانده
residual variable U متغیر باقیمانده
residual volume U حجم باقیمانده
residue of the state U باقیمانده ترکه
well-preserved U خوب باقیمانده
fragment U قطعه باقیمانده
surviving dependent U فرد باقیمانده
residual unemployment U بیکاری باقیمانده
residual drawdowm U افت باقیمانده
reliquix U اثار باقیمانده
remainder of the period U باقیمانده مدت
split U میلههای باقیمانده
ort U باقیمانده غذا
land tail U باقیمانده زمینی یکان
remain U مانده اثر باقیمانده
remained U مانده اثر باقیمانده
gleaning U خده خوشههای باقیمانده پس از
sum of squares of residual U مجموع مربعات باقیمانده
residuary legatee U باقیمانده ماترک پس از تقسیم
functional residual capacity U فرفیت باقیمانده عملی
reliquaries U محفظه عتیقه باقیمانده
reliquary U محفظه عتیقه باقیمانده
summa U مبلغ
propagandist U مبلغ
quantum U مبلغ
propagandists U مبلغ
amounts U مبلغ
amount U : مبلغ
promoters U مبلغ
promoter U مبلغ
quantities U مبلغ
quantity U مبلغ
amount U مبلغ
amounted U : مبلغ
amounted U مبلغ
amounting U : مبلغ
amounting U مبلغ
amounts U : مبلغ
tot U مبلغ
sum U مبلغ
sums U مبلغ
tots U مبلغ
lump sums U مبلغ کل
lump sum U مبلغ کل
oddment U تکه و پاره چیز باقیمانده
subsidiary U باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiaries U باقیمانده در محل برای حفافت
premiums U مبلغ بیمه
dribblet U مبلغ کوچک
entirenss U جمع کل مبلغ کل
carry forward U مبلغ منقول
chicken feed U مبلغ ناچیز
converter U مبلغ مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
twopence U مبلغ دو پنس
premium U مبلغ بیمه
gross amount U مبلغ ناخالص
pittance U مبلغ جزئی
missionaries U مبلغ مذهبی
turnover U مبلغ فروش
price U مبلغ شرطبندی
missionary U مبلغ مذهبی
backing U مبلغ شرطبندی
pin money U مبلغ ناچیز
to figure up مبلغ یا میزان
the entire sum U تمامی مبلغ
prices U مبلغ شرطبندی
roundest U مبلغ زیاد
round U مبلغ زیاد
evengelist U مبلغ مسیحی
converts U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converted U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
after image [آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
convert U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
hike U مبلغ رابالا بردن
ratal U مبلغ مشمول مالیات
capitalization U جمع مبلغ سرمایه
deductible U مبلغ قابل کسر
it was a U مبلغ زیادی بود
exaggerated U مبلغ اغراق امیز
hiked U مبلغ رابالا بردن
hiking U مبلغ رابالا بردن
hikes U مبلغ رابالا بردن
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
It was some consikerable amount. U مبلغ قابل ملاحظه ای بود
blank check U چک امضاء شده بدون مبلغ
What is this amount for? U این مبلغ برای چیست؟
surcharge U مبلغ جریمه نرخ اضافی
Fine words butter no parsnips. U از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
i undertake to pay that sum U متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
investment U مبلغ سرمایه گذاری شده
surcharges U مبلغ جریمه نرخ اضافی
investments U مبلغ سرمایه گذاری شده
traces U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
bye hole U سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
trace U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traced U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
stay behind U باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
net amount payable to contractor U مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
entry fee U مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
handicap stake U مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
The return on the bonds amounts to ... U مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
outlay U مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
working capital U مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
discounted cash flow U مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
He deducts the amount from the invoice. U او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
remanence U چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
The borrower is absolutely free to use the amount. U وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash-and-carries U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
regressive tax U مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
cash-and-carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
what state U در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency U نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
carbon tracking U باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
poundage U مبلغ به پوند وزن به پوند
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
opportune lift U فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
residual sum of squares U مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com