English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cellular tissue U بافت زنبوری
sclerenchyma U بافت زنبوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
collenchyma U بافت لانه زنبوری
Other Matches
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
retiform U زنبوری
vespine U زنبوری
vespal U زنبوری
reticulate U زنبوری
cellular cofferdam U فرازبندلانه زنبوری
honeycombs U لانه زنبوری
honey combed U لانه زنبوری
honeycomb U لانه زنبوری
duolateral coil U پیچک لانه زنبوری
cellular brick U اجر لانه زنبوری
cellulitis U ورم بافتههای زنبوری
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
fiber U بافت
gold tisane U زر بافت
contexts U بافت
context U بافت
knit goods U کش بافت
contexture U بافت
of a loose texture U شل بافت
loose texture U بافت شل
of a loose textture U شل بافت
neurine U بافت پی
texture U بافت
grain U بافت
tissue U بافت
tissues U بافت
knitted U بافت
textures U بافت
histogenesis U بافت سازی
xylem U بافت چوبی
necrosis U بافت مردگی
knit goods U کالای کش بافت
texture U ترکیب بافت
hand knife U خوش بافت
hand knitted U دست بافت
in vivo U بافت زنده
histology U بافت شناسی
histogen U بافت ساز
flat weave U تخت بافت
histoloysis U بافت خواری
close-knit U ریز بافت
stroma U بافت نمدی
interlocking U بافت با قلاب
knotless U بافت تقلبی
vascular tissue U بافت هادی
selvage U گرد بافت
selvedge U گرد بافت
sennet U بافت حصیری
soil texture U بافت خاک
stroma U بافت بنیادی
slit weave U بافت چاکدار
texture of soil U بافت خاک
slip U خطا در بافت
welknit U خوش بافت
chain stitch بافت زنجیری
knotless U بافت شل و آزاد
nerve tissue U بافت عصبی
basket weave U بافت حصیری
plain weave U بافت حصیری
direction U سمت بافت
style U سبک بافت
phloem U بافت لیفی
plain weave U بافت ساده
vascular tissue U بافت اوندی
homespun U بافت خانگی
basket-weave U بافت حصیری
collenchyma U بافت کلانشیم
weave U ساختن بافت
weaves U ساختن بافت
texture U بافت تاروپود
textures U بافت تاروپود
web U بافت یا نسج
webs U بافت یا نسج
biopsy U بافت برداری
woof U دست بافت
woofs U دست بافت
adipose tissue U بافت چربی
cellular U بافت سلولی
grossing U درشت بافت
gross U درشت بافت
grossed U درشت بافت
fibres U بافت لیف
sclerosis U تصلب بافت
grosser U درشت بافت
typical <adj.> U بافت عادی
grosses U درشت بافت
fiber U بافت لیف
grossest U درشت بافت
fibre U بافت لیف
finespun U ریز بافت
fibrosis U تصلب بافت ها
weaving draft U نقشه بافت
typical <adj.> U بافت معمولی
soil separates U اجزاء بافت خاک
sequestrum U قسمت بافت مرده
fabric U سبک بافت اساس
gauze U نوعی بافت توری
woodiness U بافت چوبی وفوردرخت
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
homespun U بافت میهنی وطنی
steel fabric U بافت فولاد ساختمانی
taffetized U دارای بافت تافته
tightly weave U بافت پرتراکم و سفت
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
contextual architecture U معماری بافت گرایی
wire netting U بافت توری سیمی
fabrics U سبک بافت اساس
histological U وابسته به بافت شناسی
knotless U بافت بدون گره
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
reticulum U بافت همبند و مشبک
reticulum U بافت نگاهدارنده اعصاب
epithelialize U بافت پوششی شدن
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
neuroglia U بافت حافظ عصب
metal gauze U بافت توری فلزی
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
commissure U بافت عصبی رابط
myoma U غده بافت ماهیچه
mesophyll U بافت درونی برگ
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
lymphomatous U دارای بافت لنفی
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
warp U نخ تار [در طول بافت]
homemade U خانگی خانه بافت
plain weave U پارچه ساده بافت
fibrosis U افزایش بافت لیفی
suber U بافت چوب پنبهای
phelloderm U بافت چوب پنبهای
histologic U وابسته به بافت شناسی
anterior commissure U بافت رابط قدامی
histologist U متخصص بافت شناسی
epithelize U بافت پوششی شدن
histology U علم بافت شناسی
faille U نوعی پارچه ساده بافت
flat weave U بافت ساده و بدون پرز
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
regatta U پارچه نخی سفت بافت
lymphoma U غده مرکب از بافت لنفاوی
regattas U پارچه نخی سفت بافت
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
intervenium U بافت میان رگهای برگ
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
scar tissue U بافت همبند جای زخم
parenchyma U مغز غده بافت اصلی
biopsy U ازمایش میکروسکپی بافت زنده
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
tarlatan U پارچه نخی ساده بافت
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
conceit U [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
adenoma U ورم خوش خیم بافت غدهای
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
frostbite U یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
bunting U پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
welknit U سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
to pace the web U پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
phlegmon U اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
homograft U پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
essential elements U [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
epithelioma U غده خوش خیم و یا بدخیم مشتق از بافت مخاطی
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
grafts U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
graft U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com