English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to signal a ship to anchor U باعلامت اخطارکردن به کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blesses U مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
bless U مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
warn U اخطارکردن به
warned U اخطارکردن به
to give notice U اخطارکردن
warns U اخطارکردن به
noticing U اخطارکردن به
notices U اخطارکردن به
notice U اخطارکردن به
noticed U اخطارکردن به
to give the alarm U اخطارکردن
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
by water U با کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
ships U کشتی
ark U کشتی
hulks U کشتی
on shipboard U در کشتی
vessel U کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
carinae U کشتی
vessels U کشتی
catch U کشتی کج
carina U کشتی
collier U کشتی
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
ship کشتی
puppis U کشتی دم
wrestling U کشتی
on board a ship U در کشتی
decked U پل کشتی
ship haven U یک کش کشتی
aft U در پس کشتی
deck U پل کشتی
on the water U در کشتی
bottom U کشتی
board U کشتی
boarded U کشتی
bilge U اب ته کشتی
bottoms U کشتی
on the sea U در کشتی
decks U پل کشتی
argo U کشتی
afloat U در کشتی
foreship U سر کشتی
hulk U کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
deadman U مهاربند کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
charters U اجاره کشتی
wrecks U کشتی شکستگی
double-deckers U کشتی دوعرشهای
skippers U ناخدای کشتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
packet boat U کشتی نامه بر
coal whipper U زغال کش کشتی
predial or prae U کشتی روستایی
strand U به گل نشستن کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
hulk U تنه کشتی
hulk U بدنه کشتی
hulks U لاشه کشتی
hulks U بدنه کشتی
hulk U لاشه کشتی
privateer U کشتی مسلح
wrack U کشتی شکستگی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
freight U کرایه کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
deck plan U افق پل کشتی
hulks U تنه کشتی
passenger liner U کشتی مسافری
wrech U کشتی شکستگی
coxswain U مباشر کشتی
commercial marine U کشتی تجاری
troopship U کشتی سرباز بر
tramp vessel U کشتی ازاد
pleasure boat U کشتی تفرجی
tramp steamer U کشتی ازاد
wrech U کشتی شکسته
shipbuilding U کشتی سازی
commondo ship U کشتی نیروبر
wrecked U کشتی شکسته
parent ship U کشتی مادر
cook house U اشپزخانه کشتی
dockyards U تعمیرگاه کشتی
pancratist U کشتی گیر
dockyard U تعمیرگاه کشتی
war ship U کشتی جنگی
war vessel U کشتی جنگی
pilotage U راهنمایی کشتی
training ship U کشتی اموزشی
towboat U کشتی یدک کش
wrestling match U مسابقه کشتی
HMS U کشتی انگلیسی
drillship کشتی حفاری
berth U خوابگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
To launch a ship (boat). U کشتی به آب انداختن
berthing U خوابگاه کشتی
wresthing match U مسابقه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
cuddy U اطاقک کشتی
cutwater U دماغه کشتی
to take ship U با کشتی بردن
cargo U محموله کشتی
cargoes U محموله کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
berths U خوابگاه کشتی
patrol U کشتی اکتشافی
sister ship U کشتی همسان
singlisticker U کشتی یک دگله
seaway U مسیر کشتی
shipwright U کشتی ساز
galley U اشپزخانه کشتی
aboard U روی کشتی
shipside U کنار کشتی
bill of loading U جواز کشتی
naval U وابسته به کشتی
navies U کشتی جنگی
navy U کشتی جنگی
shipper U محموله کشتی
sea gauge U اب نشین کشتی
boats U کشتی کوچک
boat U کشتی کوچک
patrolled U کشتی اکتشافی
patrolling U کشتی اکتشافی
patrols U کشتی اکتشافی
sea anchor U لنگر کشتی
flagship U کشتی دریادار
flagships U کشتی دریادار
stern U عقب کشتی
sterner U عقب کشتی
sternest U عقب کشتی
sterns U عقب کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
sister ship U کشتی خواهر
shipper U مسافر کشتی
bill of loading U بارنامه کشتی
affreightment U اجاره کشتی
afterdeck U عقب کشتی
ship safety U سلامت کشتی
air ship U کشتی هوایی
alee U پناهگاه کشتی
amid ships U درمیان کشتی
amidships U درمیان کشتی
aport U بطرف چپ کشتی
ship papers U اسناد کشتی
argosy U کشتی بزرگ
argosy U کشتی تجاری
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
aerographer U هواشناسی کشتی
aeroboat U کشتی طیار
ship handling U مانور با کشتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com