Perdic | باطاق درامده لبخندزد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 29 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	enteringthe room he silmed U	باطاق درامده لبخندزد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	ben U	وابسته باطاق نشیمن
	companion ladder U	نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
	companion hatchway U	راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
	update U	به روز درامده
	pin feather U	پرتازه درامده
	shaped U	بشکل درامده
	impassioned U	به جنبش درامده
	spent U	از پا درامده کوفته
	wrought U	به شکل درامده
	updates U	به روز درامده
	vibrant U	به تپش درامده
	outed U	از زیرچاپ درامده
	out- U	از زیرچاپ درامده
	out U	از زیرچاپ درامده
	updated U	به روز درامده
	orinasal U	از دهان و بینی درامده
	extatic U	بوجد درامده وجداور
	dislocated U	جابجاشده ازمفصل درامده
	corporate U	بصورت شرکت درامده
	lycanthrope U	ادمی که بشکل گرگ درامده باشد
	out of pocket expenses U	هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
	succubus U	جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
	knight hospitaller U	کسیک که درسلکهای راهبهای نظامی که درسال .....گردیده درامده باشد
	turbostarter U	استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
	real stagnation point U	نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
	turbopump U	پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
	cam ring U	رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
	capital stock U	عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy