English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (586 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harangue U باصدای بلند نطق کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
Other Matches
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
loudest U باصدای بلند
loud U باصدای بلند
highest U باصدای بلند
high U باصدای بلند
louder U باصدای بلند
aloud U باصدای بلند
highs U باصدای بلند
dirdum U توبیخ باصدای بلند
to laugh boisterously U باصدای بلند خندیدن
declamatory U مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
slam U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slams U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed U صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
thunders U اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thundered U اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thunder U اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
gaff U باصدای بلندخندیدن قلابدار کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
tolls U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
toll U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling U طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
boisterously U باصدای زیاد
swishing U باصدای فش فش زدن
audibly U باصدای رسا
swishes U باصدای فش فش زدن
swished U باصدای فش فش زدن
plunk U باصدای تلپ
plops U باصدای تلپ
plopping U باصدای تلپ
plopped U باصدای تلپ
swish U باصدای فش فش زدن
plop U باصدای تلپ
flip flop U باصدای چلپ چلوپ
to kick up U با پا بلند کردن
upraise U بلند کردن
hoisted U بلند کردن
heaved U بلند کردن
to throw up U بلند کردن
exalting U بلند کردن
heave U بلند کردن
exalt U بلند کردن
hoist U بلند کردن
heightened U بلند کردن
hoists U بلند کردن
exalts U بلند کردن
lifting U بلند کردن
walk off with U بلند کردن
heighten U بلند کردن
lifted U بلند کردن
lift U بلند کردن
lifts U بلند کردن
erected U بلند کردن
erecting U بلند کردن
throw up U بلند کردن
erects U بلند کردن
elevate U بلند کردن
elevates U بلند کردن
erect U بلند کردن
heists U بلند کردن
elevating U بلند کردن
heightening U بلند کردن
heist U بلند کردن
heightens U بلند کردن
high U تند زیاد باصدای زیر
rasping U باصدای سوهان گوش راازردن
rasps U باصدای سوهان گوش راازردن
rasp U باصدای سوهان گوش راازردن
highs U تند زیاد باصدای زیر
whiff U باصدای پف حرکت دادن وزیدن
highest U تند زیاد باصدای زیر
rasped U باصدای سوهان گوش راازردن
hydraulic lift U بلند کردن اب به نیروی اب
hoist U وسیله بلند کردن
steal U بلند کردن چیزی
steals U بلند کردن چیزی
craning U وسیله بلند کردن
lift fire U بلند کردن اتش
chairlift U سردست بلند کردن
turn down <idiom> U کم کردن صدای بلند
hoists U وسیله بلند کردن
craned U وسیله بلند کردن
crane وسیله بلند کردن
hoisted U وسیله بلند کردن
chairlifts U سردست بلند کردن
cranes U وسیله بلند کردن
soars U بلند پروازی کردن
soared U بلند پروازی کردن
soar U بلند پروازی کردن
flop U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopped U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopping U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flops U صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
vociferate U با صدای بلند ادا کردن
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
banks U کپه کردن بلند شدن
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
to make a dust U گردو خاک بلند کردن
bank U کپه کردن بلند شدن
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
raise a dust U گرد و خاک بلند کردن
to ring the curtain up or down U پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
lifted U بلند کردن شریک رقص اززمین
lay hands one someone U دست روی کسی بلند کردن
bite off more than one can chew <idiom> U با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
lifting U بلند کردن شریک رقص اززمین
lift U بلند کردن شریک رقص اززمین
lifts U بلند کردن شریک رقص اززمین
cranes U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craned U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
to pick up women <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
deal lift U بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
To vacate a house. U خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
too many irons in the fire <idiom> U بایک دست چند هندوانه بلند کردن
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
stumps U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stump U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
collect U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collecting U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
toe raise U تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
collects U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
spike U میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
to pick up somebody [to find sexual partners] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
lever U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
pried U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pries U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
thready U رشته رشته باصدای باریک
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
amplifiers U بلند گو
amplifier U بلند گو
highest U بلند
taller U بلند
taller U قد بلند
highfalutin U بلند
loud speaker U بلند گو
tallest U بلند
upland U بلند
uplands U بلند
megaphone U بلند گو
talll U قد بلند
megaphones U بلند گو
high (1 9 to 36) U بلند
loudly U بلند
towering U بلند
eton collan U بلند
fortes U بلند
forte U بلند
rumbustious U بلند
aloud U بلند
tallest U قد بلند
talll U بلند
vociferous U بلند
pointer U خط کش بلند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com