Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
yaght club
U
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dinghies
U
قایق تفریحی
cabin cruisers
U
قایق تفریحی
dinghy
U
قایق تفریحی
cabin cruiser
U
قایق تفریحی
yachting
U
مسافرت با قایق تفریحی
day sailer
U
قایق بادبانی تفریحی
keelboat
U
قایق تفریحی لنگردار
scow
U
وته پهن قایق تفریحی
powerboats
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat
U
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
powerboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
motorboat racing
U
مسابقه با قایق موتوری
cigarrette
U
قایق مسابقه بزرگ موتوری
drag boat
U
قایق موتوری مسابقه سرعت
sliding seat
U
نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
iceboat
U
قایق مخصوص مسابقه روی یخ
to go clubbing
U
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
quarter
U
یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
farm
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farms
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed
U
باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
shells
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shelling
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell
U
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
round robin
U
انجام مسابقه بنوبت
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
labor of love
<idiom>
U
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
wand shoot
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
sneakbox
U
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...?
چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakboat
U
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
running
U
مناسب برای مسابقه دو
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
laughter
U
مسابقه اسان برای بردن
genoa
U
بادبان عریض برای مسابقه
ballast
U
فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
bailer
U
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
race glass
U
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
little brown jug
U
مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap
U
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
bollard
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
daggerboard
U
تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
inspectors
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
inspector
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
marlinespike
U
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
blocked
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
guns
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
block
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
time fire
U
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
solocross
U
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
majority of the members
U
اکثریت اعضا
parquet
U
دادسرا و اعضا ان
matricula
U
صورت اعضا
mooring penant
U
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
for doing it
U
برای انجام ان
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
stocker
U
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
standard bred
U
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
element
U
اعضا
[مجموعه]
[ریاضی]
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
trapoze
U
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
potential
<adj.>
U
[توانایی برای انجام کاری]
demanded
U
تقاضا برای انجام چیزی
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
undertaken
U
توافق برای انجام کاری
demands
U
تقاضا برای انجام چیزی
mission essential
U
ضروری برای انجام ماموریت
sit tight
<idiom>
U
صبور برای انجام کاری
undertakes
U
توافق برای انجام کاری
undertake
U
توافق برای انجام کاری
multilation
U
شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
bar
U
توقف کسی برای انجام کاری
bars
U
توقف کسی برای انجام کاری
do one's thing
<idiom>
U
انجام کار پر لذت برای شخص
farm out
<idiom>
U
شخص دیگری برای انجام کار
invoked
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
operate
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
turn out
<idiom>
U
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
operates
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
invoke
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoking
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
authorises
U
اجازه دادن برای انجام کاری
set the pace
<idiom>
U
برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
technique
U
روش با مهارت برای انجام کاری
techniques
U
روش با مهارت برای انجام کاری
authorizing
U
اجازه دادن برای انجام کاری
helps
U
روش آسانتر برای انجام کاری
authorizes
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorize
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorising
U
اجازه دادن برای انجام کاری
helped
U
روش آسانتر برای انجام کاری
help
U
روش آسانتر برای انجام کاری
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
to have done
U
برای کسی
[دیگر]
انجام دادن
to invite somebody to do something
U
کسی را برای انجام کاری فراخواندن
decision
U
تصمیم گیری برای انجام کاری
decisions
U
تصمیم گیری برای انجام کاری
prone
U
سرازیر مستعد برای انجام کار
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
diver's flag
U
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
put up to
<idiom>
U
وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی
authorizing
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
to make an effort to do something
U
تلاش کردن برای انجام دادن کاری
authorizes
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
to try hard to do something
U
تقلا کردن برای انجام دادن کاری
get one's own way
<idiom>
U
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
keep after
<idiom>
یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
authorises
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorising
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
arithmetic
U
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
authorize
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
overslaugh
U
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
process
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
processes
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
add
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
macro
U
تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
twist one's arm
<idiom>
U
مجبور کردن شخص برای انجام کاری
covenantor
U
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
adds
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
adding
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
beside one's self
<idiom>
U
خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
computing
U
میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
metacompilation
U
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
loose ends
<idiom>
U
بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
go in for
<idiom>
U
شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com