Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gange
U
باسیم نازک نگاه داری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prestress
U
باسیم ومیله اهن تقویت کردن
entangle
U
باسیم خاردارمحصور کردن محصور کردن
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
wires
U
ارتباط باسیم
wire
U
ارتباط باسیم
dude ranch
U
گله داری واسب سواری وحشم داری
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
You deserve it.
U
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft
U
کشور داری ملک داری
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
attenuated
U
نازک کردن
thins
U
نازک کردن
thinnest
U
نازک کردن
attenuating
U
نازک کردن
thinners
U
نازک کردن
thinned
U
نازک کردن
attenuates
U
نازک کردن
extenuate
U
نازک کردن
fine draw
U
نازک کردن
thin
U
نازک کردن
attenuate
U
نازک کردن
to govern one's passions
U
خود داری کردن
to keep shop
U
دکان داری کردن
baby-sits
U
بچه داری کردن
attorn
U
اجاره داری کردن
To keep late nights
[hours]
شب زنده داری کردن
baby-sitting
U
بچه داری کردن
housekeep
U
خانه داری کردن
run the show
U
اختیار داری کردن
wake
U
شب زنده داری کردن
refrain
U
خود داری کردن
refrained
U
خود داری کردن
refraining
U
خود داری کردن
refrains
U
خود داری کردن
wakes
U
شب زنده داری کردن
explicit rent
U
اجاره داری کردن
waked
U
شب زنده داری کردن
to possess oneself
U
خود داری کردن
baby-sat
U
بچه داری کردن
baby-sit
U
بچه داری کردن
get by
U
نگه داری کردن
to keep house
U
خانه داری کردن
keep house
U
خانه داری کردن
baby sit
U
بچه داری کردن
to rule the roast
U
اختیار داری کردن
natarize
U
محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
roister
U
عیاشی و شب زنده داری کردن
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
to contain one self
U
خود داری یا حوصله کردن
to run the show
U
در کاری اختیار داری کردن
to recede from an engagement
U
از افهار عقیدهای خود داری کردن
to keb at a lamb
U
ازشیردادن به بره خود داری کردن
to keep oneself to oneself
U
ازامیزش بادیگران خود داری کردن
lucubrate
U
شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
to flinch the flagon
U
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
to recede from an opinicn
U
ازافهار عقیدهای خود داری کردن
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
three phase four wire system
U
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
proctorize
U
زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
dimpling
U
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
blowout disc
U
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to set eyes on
U
نگاه کردن
eying
U
نگاه کردن
eyes
U
نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
eye
U
نگاه کردن
regards
U
نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
stares
U
رک نگاه کردن
stared
U
رک نگاه کردن
stare
U
رک نگاه کردن
squinny
U
کج کج نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
sees
U
نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
see
U
نگاه کردن
to dwell on
U
نگاه کردن
leers
U
نگاه کج کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
leer
U
نگاه کج کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
to watch
U
نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
leered
U
نگاه کج کردن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
leering
U
نگاه کج کردن
to look on with
U
نگاه کردن
ogles
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
glowed
U
نگاه سوزان کردن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
glow
U
نگاه سوزان کردن
gawked
U
بی خیال نگاه کردن
gawk
U
احمقانه نگاه کردن
to look behind
U
پشت سر را نگاه کردن
gawk
U
بی خیال نگاه کردن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
peeked
U
زیرچشمی نگاه کردن
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
to look through ones fingers
U
نگاه دزدانه کردن
look up
U
نگاه کردن مراجعهای
look about
U
بهر سو نگاه کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
peek
U
زیرچشمی نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
peeking
U
زیرچشمی نگاه کردن
peeks
U
زیرچشمی نگاه کردن
thumb one's nose
<idiom>
U
با تنفر نگاه کردن
to look forward
U
نگاه کردن انتظارداشتن
stares
U
خیره نگاه کردن
glows
U
نگاه سوزان کردن
gaped
U
باشگفتی نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
gapes
U
باشگفتی نگاه کردن
gapes
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
باشگفتی نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
gloated
U
خیره نگاه کردن
gloating
U
خیره نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
looks
U
نگاه کردن نگریستن
looked
U
نگاه کردن نگریستن
look
U
نگاه کردن نگریستن
to stael a look
U
دزدانه نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
gape
U
باشگفتی نگاه کردن
gawked
U
احمقانه نگاه کردن
gawking
U
بی خیال نگاه کردن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
gawking
U
احمقانه نگاه کردن
squinny
U
زیرچشمی نگاه کردن
to have a look at something
U
بچیزی نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
gawks
U
بی خیال نگاه کردن
to look at somebody askance
U
به کسی چپ چپ نگاه کردن
gawks
U
احمقانه نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
pries
U
بادقت نگاه کردن
pried
U
بادقت نگاه کردن
glim
U
نگاه اجمالی کردن
pried
U
فضولانه نگاه کردن
to look down
U
با نگاه مطیع کردن
peer
U
با دقت نگاه کردن
pry
U
فضولانه نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glare
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
gazed
U
بادقت نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
بادقت نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
to make eyes at
U
عاشقانه نگاه کردن
to run through
U
نگاه اجمالی کردن در
peering
U
با دقت نگاه کردن
gaze
U
بادقت نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
stared
U
خیره نگاه کردن
glowering
U
خیره نگاه کردن
pries
U
فضولانه نگاه کردن
pry
U
بادقت نگاه کردن
peered
U
با دقت نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
retaining
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
glowering
U
اخم کردن نگاه خیره
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
give someone a black look
U
با خشم به کسی نگاه کردن
celebrates
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
glowered
U
اخم کردن نگاه خیره
celebrate
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
leering
U
از گوشه چشم نگاه کردن
glower
U
اخم کردن نگاه خیره
leers
U
از گوشه چشم نگاه کردن
languished
U
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
celebrating
U
نگاه داشتن تقدیس کردن
gaze
U
چشم دوختن زل زل نگاه کردن
retained
U
ابقاء کردن نگاه داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com