Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swear in
U
باسوگند بشغلی وارد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
forswears
U
باسوگند انکار کردن
forswearing
U
باسوگند انکار کردن
forswear
U
باسوگند انکار کردن
wake up
U
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
U
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
introducing
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
inducting
U
وارد کردن
inducted
U
وارد کردن
induct
U
وارد کردن
inducts
U
وارد کردن
importing
U
وارد کردن
bring in
U
وارد کردن
make an entry
U
وارد کردن
initiate
U
وارد کردن
initiated
U
وارد کردن
initiates
U
وارد کردن
imported
U
وارد کردن
inputting
U
وارد کردن
import
U
وارد کردن
initiating
U
وارد کردن
imported
U
عمل وارد کردن
rosters
U
وارد صورت کردن
initiates
U
تازه وارد کردن
initiated
U
تازه وارد کردن
importing
U
عمل وارد کردن
roster
U
وارد صورت کردن
initiate
U
تازه وارد کردن
initiating
U
تازه وارد کردن
import
U
عمل وارد کردن
to exert force
[on]
U
نیرو وارد کردن
[بر]
entered
U
وارد یا ثبت کردن
inflict casualty
U
خسارت وارد کردن
enters
U
وارد یا ثبت کردن
blemish
خسارت وارد کردن
enter
U
وارد یا ثبت کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
i had scarely arrived
U
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
take a strain
U
وارد کردن فشار به طناب
swear in
U
با مراسم تحلیف وارد کردن
inflict casualty
U
تلفات وارد کردن بدشمن
credits
U
درستون بستانکار وارد کردن
crediting
U
درستون بستانکار وارد کردن
credited
U
درستون بستانکار وارد کردن
credit
U
درستون بستانکار وارد کردن
commissioning the ship
U
وارد خدمت کردن کشتی
involving
U
گیر انداختن وارد کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
hit the spot
<idiom>
U
نیروی تازه وارد کردن
involves
U
گیر انداختن وارد کردن
to give somebody a blow
U
به کسی ضربه وارد کردن
involve
U
گیر انداختن وارد کردن
inputted
U
عمل وارد کردن اطلاعات
input
U
عمل وارد کردن اطلاعات
scoffed
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffing
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
to sit for an examination
U
در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
scoffs
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoff
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
initiation
U
وارد کردن کسی در جائی با تشریفات
ingrate
U
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
backhand
U
باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhands
U
باپشت راکت ضربت وارد کردن
to enrol somebody
U
کسی را نام نویسی کردن
[ثبت نام کردن]
[درفهرست وارد کردن]
feed
U
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
feeds
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
typed
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
feed
U
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
entered
U
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
to e. upon acovnt book
U
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
enter
U
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
to break into something
U
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
feeds
U
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
enters
U
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
type
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
keyboarding
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
accession
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
importation
U
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
keyboarding
U
عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید
supplement
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
supplements
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
proselyte
U
عضو تازه حزب بدین تازهای وارد کردن
supplemented
U
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
recriminate
U
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
hangs
U
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
to swear in
U
با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
posts
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
hang
U
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
decimate
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimates
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimated
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
logs
U
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
posted
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
log
U
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
decimating
U
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
post
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
committing
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
post-
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
commit
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
post-
U
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
mode
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
response
U
صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
jobs
U
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
atm
U
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
responses
U
صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
job
U
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
voicing
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voices
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
cracking
U
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
language
U
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
languages
U
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
journalize
U
در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
editors
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editor
U
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
escape character
U
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
processor
U
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
preparation
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations
U
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
modes
U
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode
U
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
logs
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
log
U
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
graphics
U
وسیله سطح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
keypad
U
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
tablet
U
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
decimals
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal
U
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
tablets
U
صفحه گرافیکی یا وسیله مسط ح که به کاربر امکان وارد کردن اطلاعات گرافیکی در کامپیوتر با رسم روی سطح آن میدهد
newest
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
remote job entry
U
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
feeds
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
infare
U
وارد
conscious
U
وارد
intrant
U
وارد
hep
U
وارد
familiar
U
وارد در
comer
U
وارد
to make an entry of
U
وارد
pertinenet
U
وارد به
relevant
U
وارد
impoter
U
وارد کننده
carechumen
U
تازه وارد
entrant
U
وارد شونده
lic
U
وارد بودن
entrants
U
وارد شونده
importer
U
وارد کننده
inflictable
U
وارد اوردنی
ingoing
U
وارد شونده
versant
U
اشنا وارد
check in
U
وارد شدن
check-in
U
وارد شدن
check-ins
U
وارد شدن
new comer
U
تازه وارد
incomer
U
شخص وارد
inbound
U
وارد شونده
immigrant
U
تازه وارد
immigrants
U
تازه وارد
arrives
U
وارد شدن
arrive
U
وارد شدن
incoming
U
وارد شونده
enters
U
وارد شدن
the post has come
U
پست وارد شد
arrived in paris
U
وارد شدم
intervener
U
وارد ثالث
proficient
U
وارد به فن با لیاقت
get in
U
وارد شدن
newcomers
U
تازه وارد
importable
U
وارد کردنی
enter
U
وارد شدن
importers
U
وارد کننده
arrived
U
وارد شدن
entered
U
وارد شدن
conversant
U
وارد متبحر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com