English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5695 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
One point for you. U یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set point U اخرین امتیاز بازی
home court advantage U امتیاز بازی در خانه
point U درجه امتیاز بازی
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
maiden over U بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
What is the score? U چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
honor U امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
par in U پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
magic number U امتیاز لازم برای قهرمانی
try for point U تلاش برای کسب امتیاز
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
boundary U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundaries U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
handing U تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
hand U تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
rugby point U 3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
rugby point U 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
steals U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
steal U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
warm up <idiom> U گرم کردن (برای بازی)
lawn bowling point U یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
draught board U تخته شطرنجی برای بازی چکرز
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
sit on a lead U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
to pull strings U از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sit on the ball U بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
game U آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
ski run U سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
game U joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
cutback U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
cutbacks U بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
teeing U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees U منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
against U درمقابل
in d. from U درمقابل
cut it with a knife U درمقابل
in contrast with U درمقابل
on the other hand <idiom> U درمقابل
alternatively <adv.> U درمقابل
at the same time [on the other hand] <adv.> U درمقابل
otherwise <adv.> U درمقابل
on the other side <adv.> U درمقابل
apart from that <adv.> U درمقابل
by the same token <adv.> U درمقابل
on the other hand <adv.> U درمقابل
against payment U درمقابل وجه
gainst U برعلیه درمقابل
for U درمقابل برله
away U بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
bayed U دفاع کردن درمقابل
braced U درمقابل فشارمقاومت کردن
brace U درمقابل فشارمقاومت کردن
shields U حفافت کردن درمقابل
to keep at bay U دفاع کردن درمقابل
in security for U یعنوان وثیقه درمقابل
bay U دفاع کردن درمقابل
baying U دفاع کردن درمقابل
little frog in a big pond <idiom> U قطرهای درمقابل دریا
shield U حفافت کردن درمقابل
bays U دفاع کردن درمقابل
vis-a-vis U شخص روبرو درمقابل
vis a vis U شخص روبرو درمقابل
To stand up to someone . To assert oneself. U درمقابل کسی قد علم کردن
To make a stand against injustice. U درمقابل ستم ایستادگی کردن
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
to defend oneself [against] U از خود دفاع کردن [درمقابل]
thermolabile U بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
defendants U مقاوم درمقابل زور و فشار
defendant U مقاوم درمقابل زور و فشار
thermistor U الت مقاوم درمقابل برق
v U مخفف versus به معنی درمقابل
gilt-edged U بهترین
foremost U بهترین
the best of all U بهترین
pride U بهترین
of the first water U بهترین
tiptop U بهترین
best U بهترین
first class U بهترین
prided U بهترین
prides U بهترین
gilt edge U بهترین
priding U بهترین
gilt edged U بهترین
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
It sinds into insignificance beside his invention . U این درمقابل اختراع اوهیچ است
DirectSound U در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
best U بهترین کار
In the best possible manner. U به بهترین وجه
best U به بهترین وجه
best efforts U بهترین مساعی
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
qualities U بهترین کیفیت
quality U بهترین کیفیت
optimum U بهترین امکان
counterpose U درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
naps U بهترین شرکت کننده
primed U کمال بهترین قسمت
napping U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
nap U بهترین شرکت کننده
skimeister U بهترین اسکی باز
prime U کمال بهترین قسمت
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
primes U کمال بهترین قسمت
best move U بهترین حرکت شطرنج
tip top U بهترین اعلی درجه
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
second best theory U نظریه بهترین دوم
classic U مطابق بهترین نمونه
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
classics U مطابق بهترین نمونه
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
d/a U acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
robustness U قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
beluga U نام بهترین نوع خاویار
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com