English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
child's play U بازی کودکان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
playroom U اتاق بازی کودکان
playrooms U اتاق بازی کودکان
Other Matches
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
play fellow U همبازی کودکان
exceptional children U کودکان استثنایی
wading pool U استخر کودکان
touch wood U یکجوربازی کودکان
biddy basketball U بسکتبال کودکان
disadvantaged children U کودکان محروم
disturbed children U کودکان پریشان
institutionalized children U کودکان پناهگاهی
pediatrics U امراض کودکان
infantile paralysis U فلج کودکان
pedobaptism U تعمید کودکان
matron U سرپرست کودکان
pediatrics U پزشکی کودکان
doggie U سگ بزبان کودکان سگ کوچک
undies U زیر پوش کودکان
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
school age children U کودکان واجب التعلیم
pud U دست در زبان کودکان
puds U دست در زبان کودکان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
paedophilia U میل جنسی به کودکان
infant mortality U مرگ و میر کودکان
children's apperception test U ازمون اندریافت کودکان
piadology U شناسایی حالات کودکان
baby farm U محل نگهداری کودکان
child labor laws U قوانین کار کودکان
playground ball U توپ پلاستیکی کودکان
pediatric U مربوط به امراض کودکان
pediatrician U ویژه گر بیماریهای کودکان
pemphigus U تاول کوفتی کودکان
pedology U مبحث بهداشت کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
PO U پبشاب دان بزبان کودکان
little pitchers have long ears U کودکان غالبا گوششان تیزاست
child death rate U نرخ مرگ و میر کودکان
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
floor hockey U هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
hornbook U کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
nursery governess U بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
stockinette U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinet U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
scaramouch U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
scaramouche U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
roller-coasters U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
roller coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
wppsi U مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
roller-coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
Santa Claus U شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
sand man U لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
homes U بازی
slackness U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
basic U بازی
fun U بازی
home U بازی
falconine U بازی
partie U بازی
actions U بازی
action U بازی
plain dealing U بازی
patulousness U بازی
basics U بازی
dibasic U دو بازی
clearance U بازی
game U بازی
openness U بازی
playing U بازی
gaming U بازی
plays U بازی
played U بازی
hopscotch U بازی لی لی
solitaire U تک بازی
solitaires U تک بازی
watermanship U اب بازی
grey hound U سگ بازی
play U بازی
play-acting U تو بازی رفتن
swordplay U فن شمشیر بازی
cages U بازی بسکتبال
cogs U حقه بازی
playground U زمین بازی
skated U بازی تهاجمی
twiddling U بازی کردن
hustle U بازی هشیارانه
cage U بازی بسکتبال
playgrounds U زمین بازی
hustling U بازی هشیارانه
skiing U اسکی بازی
hustled U بازی هشیارانه
hustles U بازی هشیارانه
rugby U بازی رگبی
twiddles U بازی کردن
to make a goal U یک بازی بردن
sharp practice U حقه بازی
video games U بازی دیدنی
video game U بازی دیدنی
handout U نوبت بازی
play-acts U تو بازی رفتن
skates U بازی تهاجمی
factionalism U فرقه بازی
twiddle U بازی کردن
stanzas U بخشی از بازی
play-acts U بازی کردن
tooth clearance U بازی دندانه
twiddled U بازی کردن
to keep score U بازی رانگاهداشتن
hawking U قوش بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
stanza U بخشی از بازی
skate U بازی تهاجمی
playthings U اسباب بازی
playfully U با خنده و بازی
speculation U سفته بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
charade U نوعی بازی
hanky-panky U حقه بازی
hanky-panky U روباه بازی
double U بازی دوبل
fences U شمشیر بازی
doubled up U بازی دوبل
fencing U ششمشیر بازی
fence U شمشیر بازی
child's play U بچه بازی
pantomimes U لال بازی
pantomime U لال بازی
plaything U اسباب بازی
war game U بازی جنگ
whoredom U فاحشه بازی
skating U اسکیت بازی
paperwork U کاغذ بازی
firework آتش بازی
wordplay U بازی با لغات
fireworks U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
bonfires U اتش بازی
gaming U قمار بازی
wargaming U بازی جنگ
monkey business U کچلک بازی
Frisbee U بازی با فریزبی
Frisbees U بازی با فریزبی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
play-act U بازی کردن
golfing U بازی گلف
trick U شعبده بازی
play-act U تو بازی رفتن
tricked U شعبده بازی
tricking U شعبده بازی
trapze U بند بازی
sporting U بازی دوست
play-acted U بازی کردن
handouts U نوبت بازی
polo U چوگان بازی
cog U حقه بازی
play-acted U تو بازی رفتن
chicanery U حیله بازی
chicaneries U حیله بازی
bandied U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
gimmickry U حقه بازی
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
footballers U فوتبال بازی کن
doubled U بازی دوبل
footballer U فوتبال بازی کن
holdout U خودداری از بازی
holdouts U خودداری از بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com