English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
passive play U بازی غیرفعال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inactive U غیرفعال
out of circulation <idiom> U غیرفعال
inactive window U پنجره غیرفعال
passive element U جزء غیرفعال
passive absorption U جذب غیرفعال
inactive time U زمان غیرفعال
parasitic element U جزء غیرفعال
silent U مشی غیرفعال
nonoperating strength U جمعی غیرفعال در یکان
move list U فهرست بازیگران غیرفعال
inactive status U وضعیت غیرفعال اتشبارغیرفعال
cut out switch U مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یا غیرفعال کننده
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
microchip U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit U مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips U مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
hidden momentum of population growth U نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
idle balance U مانده راکد مانده غیرفعال
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
watermanship U اب بازی
falconine U بازی
dibasic U دو بازی
actions U بازی
playing U بازی
solitaires U تک بازی
slackness U بازی
solitaire U تک بازی
plays U بازی
grey hound U سگ بازی
fun U بازی
openness U بازی
action U بازی
gaming U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
partie U بازی
plain dealing U بازی
basic U بازی
game U بازی
played U بازی
patulousness U بازی
homes U بازی
basics U بازی
play U بازی
hopscotch U بازی لی لی
clearance U بازی
home U بازی
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
fencing U ششمشیر بازی
power games U بازی قدرتی
tooth clearance U بازی دندانه
stanza U بخشی از بازی
video games U بازی دیدنی
video game U بازی دیدنی
three knights' game U بازی سه اسب
skates U بازی تهاجمی
bandied U چوگان بازی کچ
skated U بازی تهاجمی
skate U بازی تهاجمی
rope dancing U ریسمان بازی
skiing U اسکی بازی
stanzas U بخشی از بازی
bandies U چوگان بازی کچ
chicaneries U حیله بازی
power game U بازی قدرتی
handout U نوبت بازی
hustle U بازی هشیارانه
cage U بازی بسکتبال
hustling U بازی هشیارانه
handouts U نوبت بازی
polo U چوگان بازی
cog U حقه بازی
hustles U بازی هشیارانه
hustled U بازی هشیارانه
cages U بازی بسکتبال
sporting U بازی دوست
rugby U بازی رگبی
chicanery U حیله بازی
golfing U بازی گلف
trick U شعبده بازی
to keep score U بازی رانگاهداشتن
tricked U شعبده بازی
factionalism U فرقه بازی
to make a goal U یک بازی بردن
tricking U شعبده بازی
cogs U حقه بازی
doubled up U بازی دوبل
paraphrase U بازی با الفاظ
play-act U بازی کردن
twiddle U بازی کردن
party politics U حزب بازی
twiddled U بازی کردن
jiggery-pokery U حقه بازی
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
holdouts U خودداری از بازی
trapze U بند بازی
holdout U خودداری از بازی
gimmickry U حقه بازی
Frisbees U بازی با فریزبی
Frisbee U بازی با فریزبی
child's play U بازی کودکان
play-act U تو بازی رفتن
play-acted U بازی کردن
paraphrased U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
paraphrasing U بازی با الفاظ
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
rink U میدان یخ بازی
rink U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
rinks U یخ بازی کردن
football U بازی فوتبال
footballs U بازی فوتبال
play-acts U تو بازی رفتن
play-acts U بازی کردن
play-acting U بازی کردن
play-acted U تو بازی رفتن
child's play U بچه بازی
footballer U فوتبال بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
gaming U قمار بازی
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
monkey business U کچلک بازی
pantomime U لال بازی
pantomimes U لال بازی
playfully U با خنده و بازی
trickiness U حقه بازی
speculation U سفته بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
charade U نوعی بازی
hanky-panky U حقه بازی
hanky-panky U روباه بازی
double U بازی دوبل
bonfires U اتش بازی
bonfire U اتش بازی
wordplay U بازی با لغات
whoredom U فاحشه بازی
fence U شمشیر بازی
fences U شمشیر بازی
war game U بازی جنگ
wargaming U بازی جنگ
half time U نیمه بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
play-acting U تو بازی رفتن
skating U اسکیت بازی
paperwork U کاغذ بازی
firework آتش بازی
fireworks U اتش بازی
doubled U بازی دوبل
sharp practice U حقه بازی
radial play U بازی شعاعی
puppetry U خیمه شب بازی
puppet show U خیمه شب بازی
grandstand play U بازی مهیج
half back U میان بازی کن
pugilism U بوکس بازی
halt back U میان بازی کن
hanky panky U حقه بازی
hanky panky U روباه بازی
hard game U بازی دشوار
harlepuinade U حقه بازی
headhunting U خشونت در بازی
headwork U با سر بازی کردن
hocus pocus U حقه بازی
hocus pocus U ورودحقه بازی
puppetry U عروسک بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
gamesomeness U بازی گوشی
radial play U بازی عرضی
fornication U جنده بازی
four handed game U بازی چهارنفره
quiot U لیس بازی
free handedness U دست بازی
free play U بازی ازاد
quackery U حقه بازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com