Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
threesome
U
بازی سه نفری
threesomes
U
بازی سه نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quadrille
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrilles
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
foursome
U
بازی گلف چهار نفری
foursomes
U
بازی گلف چهار نفری
omber
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
ombre
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
Other Matches
century
U
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries
U
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board
U
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
triumvirates
U
سه نفری
threesomes
U
سه نفری
percapita
U
نفری
triumvier
U
سه نفری
threesome
U
سه نفری
triumvirate
U
سه نفری
trios
U
سه نفری سه تایی
trio
U
سه نفری سه تایی
dialogue
U
مکالمهء دو نفری
dialogues
U
مکالمهء دو نفری
duumvirate
U
حکومت دو نفری
duopoly
U
انحصار دو نفری
single
U
تنها یک نفری
quintette
U
پنج نفری
parleying
U
گفتگوی دو نفری
quintet
U
پنج نفری
quintets
U
پنج نفری
folie a deux
U
جنون دو نفری
parley
U
گفتگوی دو نفری
parleys
U
گفتگوی دو نفری
tandems
U
درشکه دو نفری
parleyed
U
گفتگوی دو نفری
tandem
U
درشکه دو نفری
counseled
U
مشاوره دو نفری مشورت
counselled
U
مشاوره دو نفری مشورت
counsels
U
مشاوره دو نفری مشورت
delire a quatre
U
هذیان چهار نفری
decurion
U
رئیس دسته ده نفری
stichomythia
U
سوال وجواب در نفری
percapita
U
بقرار هر نفری هر راس
heptarchy
U
حکومت هفت نفری
pleiad
U
دسته هفت نفری
morris
U
نوعی رقص شش نفری
morrice
U
نوعی رقص شش نفری
septet
U
دسته هفت نفری
counsel
U
مشاوره دو نفری مشورت
monolog
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
monologue
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
counselling
U
مشاوره دو نفری مشورت
monologues
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
madrigal
U
سرود عاشقانه چند نفری
duumvir
U
شریک رتبه حکومت دو نفری
madrigals
U
سرود عاشقانه چند نفری
roomette
U
اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
septette
U
دسته هفت نفری هفتگانه
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
petit jury
U
هیئت منصفه دوازده نفری
tarantella
U
رقص تند دو نفری ایتالیایی
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
squads
U
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squad
U
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
octet
U
دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
rigadoon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
string quartets
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
tetrarchy
U
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
string quartet
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
quintets
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintet
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
adagio
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
all but a few
U
همه به غیر از چند تایی
[چند نفری]
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
manspace
U
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaire
U
تک بازی
actions
U
بازی
dibasic
U
دو بازی
action
U
بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
fun
U
بازی
slackness
U
بازی
falconine
U
بازی
game
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
play
U
بازی
played
U
بازی
hopscotch
U
بازی لی لی
watermanship
U
اب بازی
playing
U
بازی
clearance
U
بازی
patulousness
U
بازی
partie
U
بازی
plain dealing
U
بازی
home
U
بازی
basic
U
بازی
basics
U
بازی
openness
U
بازی
plays
U
بازی
gaming
U
بازی
grey hound
U
سگ بازی
homes
U
بازی
play-act
U
بازی کردن
party politics
U
حزب بازی
tooth clearance
U
بازی دندانه
hanky-panky
U
حقه بازی
rugby
U
بازی رگبی
factionalism
U
فرقه بازی
play-acted
U
بازی کردن
play-act
U
تو بازی رفتن
jiggery-pokery
U
حقه بازی
cages
U
بازی بسکتبال
cage
U
بازی بسکتبال
holdout
U
خودداری از بازی
cogs
U
حقه بازی
hustle
U
بازی هشیارانه
hustled
U
بازی هشیارانه
hustles
U
بازی هشیارانه
wargaming
U
بازی جنگ
speculation
U
سفته بازی
hustling
U
بازی هشیارانه
footballers
U
فوتبال بازی کن
footballer
U
فوتبال بازی کن
play-acted
U
تو بازی رفتن
power game
U
بازی قدرتی
power games
U
بازی قدرتی
skate
U
بازی تهاجمی
skated
U
بازی تهاجمی
charade
U
نوعی بازی
skates
U
بازی تهاجمی
full-time
U
09 دقیقه بازی
video game
U
بازی دیدنی
video games
U
بازی دیدنی
To be acting. To put it on .
U
رل بازی کردن
sharp practice
U
حقه بازی
twiddle
U
بازی کردن
skiing
U
اسکی بازی
play-acting
U
بازی کردن
play-acting
U
تو بازی رفتن
play-acts
U
بازی کردن
stanza
U
بخشی از بازی
twiddling
U
بازی کردن
play-acts
U
تو بازی رفتن
stanzas
U
بخشی از بازی
twiddles
U
بازی کردن
twiddled
U
بازی کردن
golfing
U
بازی گلف
fireworks
U
اتش بازی
radial play
U
بازی عرضی
playthings
U
اسباب بازی
fencing
U
ششمشیر بازی
bandy
U
چوگان بازی کچ
plaything
U
اسباب بازی
whoredom
U
فاحشه بازی
bandying
U
چوگان بازی کچ
bonfire
U
اتش بازی
wordplay
U
بازی با لغات
monkey business
U
کچلک بازی
tricksy
U
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
bandies
U
چوگان بازی کچ
trickiness
U
حقه بازی
firework
آتش بازی
paperwork
U
کاغذ بازی
pantomime
U
لال بازی
bandied
U
چوگان بازی کچ
skating
U
اسکیت بازی
war game
U
بازی جنگ
bonfires
U
اتش بازی
gaming
U
قمار بازی
fences
U
شمشیر بازی
pantomimes
U
لال بازی
fence
U
شمشیر بازی
trick
U
شعبده بازی
tricked
U
شعبده بازی
tricking
U
شعبده بازی
trapze
U
بند بازی
sporting
U
بازی دوست
handout
U
نوبت بازی
handouts
U
نوبت بازی
hanky-panky
U
روباه بازی
polo
U
چوگان بازی
double
U
بازی دوبل
playfully
U
با خنده و بازی
holdouts
U
خودداری از بازی
child's play
U
بچه بازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com