English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doubles U بازی دوبل
double U بازی دوبل
doubled U بازی دوبل
doubled up U بازی دوبل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
up and back U بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
Other Matches
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
duple U دوبل
double entry bookkeeping U حسابداری دوبل
double seam U درز دوبل
push and pull lever U اهرم دوبل
double integral U انتگرال دوبل
double knot U گره دوبل
double refraction U شکست دوبل
double refraction U انکسار دوبل
double u butt weld U جوش لب به لب یو دوبل
double vee guide U راهنمای وی دوبل
dual capacitor U خازن دوبل
dual tire U لاستیک دوبل
double u butt joint U اتصال لب به لب یو دوبل
double diode U دیود دوبل
twin conductor U هادی دوبل
double acting fuse U فیوز دوبل
double amplitude U دامنه دوبل
twin lever U اهرم دوبل
double frequency U فرکانس دوبل
double-checks U کیش دوبل
double-checking U کیش دوبل
fours U مسابقه دوبل
double-checked U کیش دوبل
double check U کیش دوبل
double-check U کیش دوبل
double bottoms U ناو کف دوبل
double belt U تسمه دوبل
double tandem engine U موتور سری دوبل
double knee U لوله زانویی دوبل
double three spindle machine U دستگاه سه هرزگردی دوبل
duplex fixed bed miller U دستگاه فرز دوبل
indenture U دوبل کردن قرارداد
dual crank U میل لنگ دوبل
double accumulator switch U کلید انباره دوبل
polyphase earth U اتصال زمین دوبل
double entry U سیستم دفترداری دوبل
double dribble U خطای دوبل در بسکتبال
double earth fault U اتصال زمین دوبل
double flanged butt joint U اتصال لب به لب- لبه دوبل
double flanged seam U درز- لبه دوبل
double delta connection U اتصال مثلث دوبل
double i butt weld U جوش درزی ای دوبل
double bank radial engine U موتور ستارهای دوبل
double integration method U روش انتگرال دوبل
double rotor motor U موتور با رتور دوبل
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
double multiple disc clutch U کلاج چند صفحه- دوبل
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double helical gear U چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
double four spindle machine U دستگاه چهار هرزگردی دوبل
double track railway bridge U پل راه اهن باسکوی دوبل
double two high rolling mill U دستگاه نورد مضاعف دوبل
double angle milling cutter U دستگاه فرز زاویه دوبل
double keyway broach U مته دستی با جا خار دوبل
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
adjustable double endwrench آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
double squirrel cage U موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
double accentric press U پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
duplex operation U کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
double base diode U دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
credit U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting U ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
two cell accumulator U اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
duodide U دیود مضاعف دیود دوبل
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
action U بازی
game U بازی
falconine U بازی
gaming U بازی
slackness U بازی
fun U بازی
openness U بازی
partie U بازی
patulousness U بازی
plain dealing U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
actions U بازی
hopscotch U بازی لی لی
dibasic U دو بازی
solitaires U تک بازی
solitaire U تک بازی
watermanship U اب بازی
grey hound U سگ بازی
home U بازی
playing U بازی
play U بازی
basics U بازی
plays U بازی
clearance U بازی
played U بازی
basic U بازی
homes U بازی
headhunting U خشونت در بازی
play U بازی کردن
harlepuinade U حقه بازی
firework آتش بازی
paperwork U کاغذ بازی
hard game U بازی دشوار
fireworks U اتش بازی
pantomimes U لال بازی
bonfire U اتش بازی
hocus pocus U حقه بازی
play U خلاصی بازی
gaming U قمار بازی
headwork U با سر بازی کردن
pantomime U لال بازی
monkey business U کچلک بازی
playfully U با خنده و بازی
hanky panky U روباه بازی
game plan U استراتژی بازی
game of chance U بازی قمار
play U رل بازی کردن
bandies U چوگان بازی کچ
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
game cycle U دوره بازی
game ball U توپ بازی
chicaneries U حیله بازی
chicanery U حیله بازی
free play U بازی ازاد
free handedness U دست بازی
four handed game U بازی چهارنفره
game theory U نظریه بازی
game theory U تئوری بازی
hanky panky U حقه بازی
halt back U میان بازی کن
full-time U 09 دقیقه بازی
charade U نوعی بازی
hanky-panky U حقه بازی
hanky-panky U روباه بازی
half time U نیمه بازی
half back U میان بازی کن
fencing U ششمشیر بازی
grandstand play U بازی مهیج
gamesomeness U بازی گوشی
speculation U سفته بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
play therapy U بازی درمانی
twiddled U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
play away U به بازی گذراندن
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
pederasty or pae U بچه بازی
pederasty U بچه بازی
played U خلاصی بازی
passive play U بازی غیرفعال
footballer U فوتبال بازی کن
twiddle U بازی کردن
playact U رل بازی کردن
playing U رل بازی کردن
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
puppet show U خیمه شب بازی
pugilism U بوکس بازی
priestcraft U کشیش بازی
popery U پاپ بازی
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
playing the man U بازی با حریف
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
playing court U زمین بازی
footballers U فوتبال بازی کن
papistry U پاپ بازی
knuckle bone U قاب بازی
jugglery U شعبده بازی
job stick U دسته بازی
inning U یک دوره بازی
plaything U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com