English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pitch and toss U بازی بیخ دیواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
walls U دیواری
parietal U دیواری
murals U دیواری
wall U دیواری
mural U دیواری
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
grated U بخاری تو دیواری
chimneys U بخاری دیواری
covered forge U کوره دیواری
grates U بخاری تو دیواری
grate U بخاری تو دیواری
chimney U بخاری دیواری
wall painting U نقاشی دیواری
electrical outlet U پریز دیواری
wall tie U بست دیواری
sconce mirror U ایینه دیواری
extra-mural U فرا دیواری
intermural U میان دیواری
wall paper U کاغذ دیواری
transparency U اسلاید دیواری
wall mounting cabinet U قفسه دیواری
wall mounted switch U کلید دیواری
wall hanging U تزئینات دیواری
affiche U اعلان دیواری
transparencies U اسلاید دیواری
wall socket پریز دیواری
wall clock ساعت دیواری
frescoes U نقاشی دیواری
outlet box U جعبه دیواری
hangings U کاغذ دیواری
mural U نقاشی دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
fire grate U اجاق دیواری
rung U پله ی دیواری
fire place U بخاری دیواری
fire side U بخاری دیواری
fresco U نقاشی دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
mural U نقش دیواری
side board U میز پا دیواری
murals U نقاشی دیواری
paper hangings U کاغذ دیواری
murals U نقش دیواری
wallpapers U کاغذ دیواری
wallpaper U کاغذ دیواری
banks U کرانه دیواری
bank U کرانه دیواری
power outlet U پریز دیواری
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
wallpaper adhesive U چسب کاغذ دیواری
witch hazel U موچسب پیچک دیواری
tablature U نقاشی دیواری یا سقفی
inclosure U چهار دیواری حصار
paper stainer U سازنده کاغذهای دیواری
fractable U [کتیبه دیواری سنتوری]
lean-to proof U بام سینه دیواری
lean to roof U بام سینه دیواری
electrical outlets U پریز های دیواری
wall sockets U پریز های دیواری
electric sockets U پریز های دیواری
power outlets U پریز های دیواری
to batter awall U کوبیدن یافروریختن دیواری
paper hanger U کاغذ دیواری چسبان
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
countermure U دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
to panel a wall U دیواری را تخته کوبی کردن
wallpapers U با کاغذ دیواری تزئین کردن
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
wallpaper U با کاغذ دیواری تزئین کردن
gas bracket U لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
The clock has stopped. U ساعت دیواری خوابیده است
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
to peck down a wall U دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
frameworks U استخوان بندی قالب چهار دیواری
krantz U خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
The clock is fast (gaining). U ساعت دیواری تند کار می کند
framework U استخوان بندی قالب چهار دیواری
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
Does this clock keep good time? U این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
hanging U [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
This is a self - winding clock . U این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
solitaires U تک بازی
solitaire U تک بازی
slackness U بازی
action U بازی
game U بازی
fun U بازی
dibasic U دو بازی
actions U بازی
falconine U بازی
gaming U بازی
basic U بازی
basics U بازی
play U بازی
homes U بازی
home U بازی
plays U بازی
hopscotch U بازی لی لی
played U بازی
playing U بازی
clearance U بازی
grey hound U سگ بازی
partie U بازی
openness U بازی
patulousness U بازی
watermanship U اب بازی
sportiveŠetc U بازی کن
plain dealing U بازی
skiing U اسکی بازی
trickiness U حقه بازی
twiddled U بازی کردن
power games U بازی قدرتی
Frisbees U بازی با فریزبی
video game U بازی دیدنی
plaything U اسباب بازی
play-acting U تو بازی رفتن
factionalism U فرقه بازی
playthings U اسباب بازی
power game U بازی قدرتی
twiddle U بازی کردن
video games U بازی دیدنی
stanza U بخشی از بازی
stanzas U بخشی از بازی
gimmickry U حقه بازی
holdout U خودداری از بازی
holdouts U خودداری از بازی
skates U بازی تهاجمی
play-act U بازی کردن
play-act U تو بازی رفتن
play-acted U بازی کردن
play-acting U بازی کردن
tricksy U بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
play-acts U تو بازی رفتن
play-acts U بازی کردن
fence U شمشیر بازی
footballers U فوتبال بازی کن
play-acted U تو بازی رفتن
fences U شمشیر بازی
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
To be acting. To put it on . U رل بازی کردن
footballer U فوتبال بازی کن
jiggery-pokery U حقه بازی
party politics U حزب بازی
skate U بازی تهاجمی
fencing U ششمشیر بازی
full-time U 09 دقیقه بازی
chicanery U حیله بازی
speculation U سفته بازی
whoredom U فاحشه بازی
playfully U با خنده و بازی
golfing U بازی گلف
pantomimes U لال بازی
trick U شعبده بازی
pantomime U لال بازی
chicaneries U حیله بازی
war game U بازی جنگ
bandying U چوگان بازی کچ
doubled up U بازی دوبل
wordplay U بازی با لغات
doubled U بازی دوبل
bandied U چوگان بازی کچ
double U بازی دوبل
bandies U چوگان بازی کچ
hanky-panky U روباه بازی
hanky-panky U حقه بازی
charade U نوعی بازی
bandy U چوگان بازی کچ
monkey business U کچلک بازی
tricked U شعبده بازی
child's play U بچه بازی
cage U بازی بسکتبال
bonfire U اتش بازی
cages U بازی بسکتبال
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com