Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ringthe bull
U
بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
handy dandy
U
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
net ball
U
یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
adulterates
U
قلابی
hamous
U
قلابی
hamate
U
قلابی
bogus
U
قلابی
quack
U
قلابی
quacked
U
قلابی
quacking
U
قلابی
false
U
قلابی
quacks
U
قلابی
adulterate
U
قلابی
adulterated
U
قلابی
adulterating
U
قلابی
quackish
U
قلابی
false
<adj.>
U
قلابی
pasteboard
U
قلابی
sham
U
قلابی
shams
U
قلابی
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
rip-offs
U
کالای قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
spurious
U
قلابی الکی
fulham
U
طاس قلابی
simular
U
قلابی صوری
uncinus
U
زائده قلابی
kake uke
U
دفاع قلابی
False coin .
U
سکه قلابی
shamateur
U
اماتور قلابی
A bogus professor .
U
پروفسور قلابی
Rigged elections .
U
انتخابات قلابی
a fake doctor
U
پزشک قلابی
pale
[poor]
imitation
U
بدل قلابی
cheap copy
U
بدل قلابی
forges
U
تهیه جنس قلابی
unciform
U
سرکج قلابی چنگکی
forge
U
تهیه جنس قلابی
gyrating
U
حلقهای
armillary
U
حلقهای
gyrates
U
حلقهای
ring cartilage
U
حلقهای
cricoid
U
حلقهای
ring tailed
U
دم حلقهای
gyrated
U
حلقهای
annular
U
حلقهای
gyrate
U
حلقهای
areolar
U
حلقهای
setline
U
رسن چند قلابی ماهیگیری
crook
U
ادم قلابی کلاه بردار
crooking
U
ادم قلابی کلاه بردار
frog-adjustment screw
پیچ قلابی تنظیم کننده
crooks
U
ادم قلابی کلاه بردار
cyc;ization
U
حلقهای شدن
ring counter
U
شمارنده حلقهای
ring network
U
شبکه حلقهای
ring structure
U
ساختار حلقهای
closed chain
U
زنجیر حلقهای
bicyclo compound
U
ترکیب دو حلقهای
bicyclic compound
U
ترکیب دو حلقهای
cyclic admittance
U
گذرایی حلقهای
cyclic impedance
U
ناگذرایی حلقهای
cycloalkanes
U
الکانهای حلقهای
cyclic compound
U
ترکیب حلقهای
cyclic reactance
U
راکتانس حلقهای
loop antenna
U
انتن حلقهای
loop sling
U
بند حلقهای
loop structure
U
ساختار حلقهای
metamerism
U
تشکیل حلقهای
extracyclic
U
برون حلقهای
parrel
U
طناب حلقهای
quasi cyclic
U
شبه حلقهای
girdled
U
حلقهای بریدن
girdles
U
حلقهای بریدن
tricyclic drugs
U
داروهای سه حلقهای
girdle
U
حلقهای بریدن
girdling
U
حلقهای بریدن
weedless
U
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
To fake an oil – painting .
U
یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
The whole story was faked up .
U
تمام داستان قلابی وساختگه بود
macrocyclic musks
U
مشکهای درشت حلقهای
multireel file
U
پرونده چند حلقهای
macrocyclic effect
U
اثر درشت حلقهای
infinite
U
حلقهای که خروج ندارد.
token ring network
U
شبکه نشانه حلقهای
ring shift
U
تغییر مکان حلقهای
quack
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks
U
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
key-rings
U
حلقهای که بدان کلید می اویزند
multireel sorting
U
مرتب کردن چند حلقهای
dehydrocyclization
U
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
link belt
U
نوار حلقهای جداشونده فشنگ
ring sight
U
شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
fused ring system
U
سیستم حلقهای جوش خورده
inner loop
U
حلقهای درون حلقه دیگر
key-ring
U
حلقهای که بدان کلید می اویزند
arresting gear
U
قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
nose ring
U
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
cyclic
U
کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
metameric
U
در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
discs
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
therein
U
دران
countered
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
countering
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
looped
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
messages
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
U
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
counter
U
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
loops
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
vorticel
U
جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
loop
U
حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
thereabout
U
دران حدود
therabout
U
دران حدود
offing
U
دران نزدیکی ها
slideway
U
راهی که دران سر
self-
U
حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
U
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
it is not subject to review
U
دران روا نیست
then
U
انگاه دران هنگام
nautch
U
که دران رقاص میرقصند
therewith
U
دران هنگام بدانوسیله
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
pot liquor
U
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
polytony
U
ایجادچند لحن دران واحد
swimming bath
U
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
polytonality
U
ایجاد چندلحن دران واحد
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
scrinium
U
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
thumbhole
U
حفرهای که شست دران جابگیرد
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
thereis not a p of truth init
U
ذرهای راستی دران نیست
steeve
U
خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
Cambridge ring
U
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
dish wash
U
ابی که دران فرف شسته باشند
dish water
U
ابی که دران فرف شسته باشند
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
flashingpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoints
U
درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
crate
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
mainstream
U
مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
gill net
U
دامی که چون ماهی دران بیافتد
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
cellaret
U
گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
crates
U
صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
deadfall
U
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
heaths
U
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
there is nothing in it
U
چیز مهمی دران نیست پروپایی ندارد
crematoriums
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
heath
U
زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
book message
U
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
vortex filament
U
خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
dies non
U
روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
slugfest
U
مسابقهای که دران ضربات سنگین ردوبدل میشود
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
mare's nest
U
چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
fence month
U
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
turbulent flow
U
جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست
he is a proficient that art
U
در ان هنر زبر دست است دران فن متخصص یا ماهراست
coulisse
U
ناویا شیاری که دریچه بند اب دران حرکت میکند
the room was seated for 00
U
جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
lyophobic
U
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
polyandry
U
اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
isocracy
U
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
bearbaiting
U
نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
commutator
U
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
tie in sales
U
حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
polygram
U
طرح یانقشه که خطهای زیاد دران بکاربرده شده است
registers
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
indirect speech
U
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
catastasis
U
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com