English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
misplay U بازی اشتباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
fallacy U اشتباه
errors U اشتباه
wrong U اشتباه
wronging U اشتباه
mix-ups U اشتباه
wrongs U اشتباه
jeofail U اشتباه
fallacies U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
mistakenness U اشتباه
discrepancy U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
mistaking U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
fumble U اشتباه
barratry U اشتباه
overseen U در اشتباه
mistakes U اشتباه
mistake U اشتباه
error U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
goof U اشتباه
fault U اشتباه
lap sus U اشتباه
incorrectness U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
flounder U اشتباه
goofs U اشتباه
trips U اشتباه
trip U اشتباه
goofing U اشتباه
goofed U اشتباه
floundering U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
faulted U اشتباه
snafu U اشتباه
faults U اشتباه
tripped U اشتباه
flounders U اشتباه
floundered U اشتباه
errancy U اشتباه
mils trip U اشتباه میلیمی
misguidely U از روی اشتباه
slip-ups U اشتباه کردن
flub U اشتباه احمقانه
mistook U اشتباه کردن
malentendu U اشتباه فهمیدن
metachronism U اشتباه تاریخی
misprint U اشتباه چاپی
miscue U اشتباه کردن
lapsus linguac U اشتباه لپی
bedlam U اشتباه شدید
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
slip up U اشتباه کردن
bloomer U اشتباه احمقانه
miswrite U اشتباه نوشتن
mistakenness U در اشتباه بودن
mistaken party U اشتباه کننده
mistake of law U اشتباه حکمی
goofs U اشتباه کردن
mistakable U قابل اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
absolute error U اشتباه مطلق
slip-up U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
unerring U اشتباه نشدنی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
goof U اشتباه کردن
misprints U اشتباه چاپی
typo U اشتباه تایپی
dispersion error U اشتباه پراکندگی
misconstruing U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
disabuses U از اشتباه دراوردن
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
peccadillo U اشتباه کوچک
peccadilloes U اشتباه کوچک
disabuse U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
bunglers U اشتباه کار
typing error U اشتباه تایپی
blooper U اشتباه احمقانه
blunderingly U ازروی اشتباه
you are mistaken U در اشتباه هستید
disabusing U از اشتباه دراوردن
bungler U اشتباه کار
peccadillos U اشتباه کوچک
boner U اشتباه مضحک
dead shot U تیر اشتباه
blame U اشتباه گناه
erroneous U غلط اشتباه
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
deflection error U اشتباه سمتی
deflection error U اشتباه انحراف
deflection error U اشتباه سمت
blamed U اشتباه گناه
computational U اشتباه در محاسبه
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
to goof up [American E] U اشتباه کردن
boo boo U اشتباه کاری
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
blaming U اشتباه گناه
unmistakable U خالی از اشتباه
blames U اشتباه گناه
delivery error U اشتباه در تیراندازی
falsely <adv.> U بطور اشتباه
probable error U اشتباه احتمالی
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
fallible U اشتباه کننده
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
blunders U اشتباه کردن
fault U تقصیر اشتباه
faulted U تقصیر اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
inaccuracy U اشتباه غلط
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracies U اشتباه غلط
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
faults U تقصیر اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
blunders U اشتباه لپی
blunders U اشتباه بزرگ
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
miscalculations U محاسبه اشتباه
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
miscalculation U محاسبه اشتباه
syntax error U اشتباه ترکیبی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
blundering U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
blunder U اشتباه کردن
blunder U اشتباه لپی
blunder U اشتباه بزرگ
to set U از اشتباه دراوردن
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
fumble U اشتباه کردن
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
peccant U اشتباه کار
mistaking U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com