English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spot bowler U بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pinsetter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinspotter U وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pin bowler U بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند
spot pass U پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
brunch U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches U غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
streamers U یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
streamer U یک دسته نوار که بجای شروع و توقف در میان بلوکهای مجزای داده با سرعتی بالا ومستمر عمل میکند
mixer U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixers U انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
well-behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved U که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
maples U میلههای بولینگ
instead of U بجای
in payment of U بجای
Instead of you U بجای تو
vice U بجای
in return for U بجای
per pro U بجای
in lieu of U بجای
in his stead U بجای او
lieu U بجای
in exchange for U بجای
in the room of U بجای
vises U بجای
vice- U بجای
vices U بجای
hig low jack U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
pin deck U قسمت زیر میلههای بولینگ
setup U وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
spiller U انداختن تمام میلههای بولینگ با
in place of U بجای درعوض
quid pro quo U بجای عوض
quid pro quos U بجای عوض
to pass for U قلمدادشدن بجای
elsewhere U بجای دیگر
instead of <conj.> U بجای [بعوض]
instead U بجای اینکه
instead of celebrating U بجای جشن
in somebody's place U بجای کسی
stead U بجای بعوض
he succeeded his father U بجای پدرنشست
for U بجای از طرف
dead wood U میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
convert U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
bedpost U ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
converted U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
pocket split U باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
big four U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double pinochle U ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
golden gate U پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
converting U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts U انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
half worcester U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
hardwired connection U می بجای ورودی و سوکت
were i in his skin U اگر بجای او بودم
impersonify U بجای شخص گرفتن
take your mirks U فرمان بجای خود
O.K. U اصط لاحی که بجای
back to your seats U برگردید بجای خود
instead of the reverse U بجای وارونه این
instead of the other way around U بجای برعکس این
instead of vice versa U بجای برعکس این
on your marks U فرمان بجای خود
blows U ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blow U ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
foundation U انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
baby split U وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
pick a cherry U ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
fill U تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pumpkin U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
pumpkins U پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
fills U تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
wireless network U شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
push pass U پاس با فشارچوب بجای ضربه
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
foist U چیزی را بجای دیگری جا زدن
If I were in your place. . . U اگر بجای شما بودم …
he could p for an englishman U بجای یک نفرانگلیسی قلمداد میشود
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
instead of doing U بجای اینکه انجام بدهند
instead of working U بجای اینکه او کار بکند
to pass for U پذیرفته یا شناخته شدن بجای
pit U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
worcester U باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
pits U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
wood U چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
wick U چیزی که بجای فتیله بکار رود
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
enallage U بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
recuperation U عمل برگرداندن لوله بجای خود
rational dress U نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
ampersand U کاراکتر & است که بجای and بکار می رود
Ferdowsi left a good name behind. U نام نیکی از فردوسی بجای مانده
things have come to a pretty pass U کار بجای باریک رسیده است
to touch ground U بجای ثابت یابموضوع اصلی رسیدن
i wish you would go U بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
conscription of weath U گرفتن پول و مال بجای سرباز
eat the ball U اسیر شدن با توپ بجای پرتاب
wicks U چیزی که بجای فتیله بکار رود
pinfall U تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
oaf U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
cheat U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
ant U : پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
He left a great name behid him . U نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
oafs U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
cheats U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
succedaneum U دوایی که بجای دوای دیگر تجویز شود
overstand U بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
ants U : پیشوندیست بمعنی >ضد< و >مخالف < و>درعوض < و >بجای < وغیره
put the ball on the floor U به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
cheated U تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
to make one's mark U مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
commodity money U پولی که در تهاتر بجای کالابه کار رود
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
persepolis U شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
ventriloquists U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquist U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
ventriloquistic U کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
counts U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counting U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count U تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted U حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
spread eagle U سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
mutual terms U شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
order arms U فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ack U علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
scratch pad U یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
scratch pads U یک حافظه کوچک و سریع که بجای ثبات ها بکار می رود
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
interior label U بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
kinnikinnic U برگ وپوست برخی گیاهان که هندیهای امریکایی بجای تنباکوبکارمیبرند
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
wampun U خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
lighted U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
mince pies U نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
lightest U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
the piping time U زمان صلح که بجای موزیک جنگی نی وسازهای دیگرمی نوازند
designated hitter U بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
anth U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد<و >مخالف < و >درعوض <و>بجای < و غیره مثل :ANTIchrist
light U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
mince pie U نوعی دسرغذا که بجای میوه دران گوشت قرار دارد
hendiadys U عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
jelutong U ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
puncheon U ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
netball U بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
grillage U شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
wampum U صدف براق و زیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
kauri U کاج بلند زلاند جدیدکه صمغ ان برای روغن جلاو بجای کهربابکارمیرود
wampumpeag U صدف براق وزیبایی که سرخ پوستان امریکایی بجای پول مصرف میکردند
quarterbacks U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterback U بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
partial carry U فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
plotted U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
low resolution graphics U توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
periphrastic conjugation U صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
changeling U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
changelings U بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
squidding U استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com