English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fielder U بازیکن میدان فوتبال وغیره صحرا نورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fields U میدان رزم صحرا
fielded U میدان رزم صحرا
field U میدان رزم صحرا
shortstop U موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
field stockade U کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
islands U محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
island U محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان وغیره
stymie U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymieing U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymies U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
stymied U توپ گلف یک بازیکن در جلو توپ بازیکن دیگر
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
afield U در صحرا
fielded U صحرا
fields U صحرا
field U صحرا
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
deserting U دشت صحرا
wild land U صحرا بیابان
deserts U دشت صحرا
field work U کار در صحرا
desert U دشت صحرا
field maintenance U نگهداری در صحرا
field buying U خرید در صحرا
champaign U جلگه صحرا
gamester U بازیکن
gamer U بازیکن
spieler U بازیکن
gamesters U بازیکن ها
players U بازیکن ها
gamers U بازیکن ها
player U بازیکن
spielers U بازیکن ها
player U بازیکن
fielded U بمیدان یا صحرا رفتن
fields U بمیدان یا صحرا رفتن
field U بمیدان یا صحرا رفتن
field operating U عمل کننده در صحرا
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
linksman U گلف بازیکن
lineman U بازیکن خط جلو
linemen U بازیکن خط جلو
cf U بازیکن مرکز
halfback U بازیکن میانه
halfback U میان بازیکن
nomadically U بشیوه صحرا گردان و چادرنشینان
player U هنرپیشه بازیکن ورزشی
seeded U بازیکن سابقه دار
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
wildernesses U صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
wilderness U صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
quarterbacks U بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
quarterback U بازیکن خط حمله کارفرمایی کردن
walkabouts U بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
shinny U نوعی بازی هاکی غیررسمی در صحرا و بیابان
walkabout U بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
field expedient U روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
singleton U ورقی که در دست بازیکن نظیری ندارد
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
third base U موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
course U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
courses U میدان تیر میدان
soccer U فوتبال
rolled U نورد
rollers U نورد
roll U نورد
rolls U نورد
roller U نورد
carriage U نورد
rolled copper strips U مس نورد
inking roller U نورد
beam U نورد
beams U نورد
drum U نورد
drummed U نورد
carriages U نورد
playing field U زمین فوتبال
pigskin U توپ فوتبال
boot U کفش فوتبال
playing fields U زمین فوتبال
football U بازی فوتبال
footballer U فوتبال بازی کن
footballers U فوتبال بازی کن
grid U زمین فوتبال
eleven U تیم فوتبال
grids U زمین فوتبال
elevens U تیم فوتبال
footballs U بازی فوتبال
soccer U بازی فوتبال
football club [British Englisch] U باشگاه فوتبال
football game U بازی فوتبال
association football U اتحادیه فوتبال
kick about U فوتبال هردمبیل
soccer fan [soccer supporter] [American English] U طرفدار فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
canadian football U فوتبال کانادایی
football fan [British English] U طرفدار فوتبال
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
football توپ فوتبال
seagoing U دریا نورد
shipper U دریا نورد
dummy roll U نورد کور
sheet roll U نورد ورق
cross roll U نورد عرضی
cross country mill U نورد چلیپایی
cragsman U کوه نورد
shipman U دریا نورد
grooved roll U نورد شیاردار
seagoer U دریا نورد
sailer U دریا نورد
rolling mill U دستگاه نورد
universal roll U نورد یونیورسال
roll stand U مقام نورد
roll pass U رخده نورد
roll pass U کالیبر نورد
cr U بازگشت نورد
continous rolling U نورد دائمی
center disc roll U نورد دیسکی
breast U نورد پایین
warp beam U نورد بالا
roller U قرقره نورد
sailors U دریا نورد
sailor U دریا نورد
rolls U نورد کردن
breaking down roll U نورد شکست
roll U نورد کردن
alpinist U کوه نورد
carriage return U بازگشت نورد
carriage control U کنترل نورد
roughing roll U پیش نورد
break down roll U پیش نورد
blooming train U مسافت نورد
rolling U نورد زدن
blooming roll U نورد شمشه
rollers U قرقره نورد
rolled U نورد کردن
mountaineer U کوه نورد
mill U کارخانه نورد
mountaineers U کوه نورد
seafarers U دریا نورد
cosmonauts U کیهان نورد
mills U کارخانه نورد
cosmonaut U کیهان نورد
seafarer U دریا نورد
kick off U شروع مسابقه فوتبال
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
to play soccer U فوتبال بازی کردن
to play football U فوتبال بازی کردن
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
football hooligan U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
soccer ball throw U پرتاب توپ فوتبال
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
to finish the ball into the net U با توپ گل زدن [فوتبال]
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
water polo U بازی فوتبال ابی
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
narrow strip mill U نورد نوار باریک
roughing stand U مقام پیش نورد
hot strip mill U مسیر نورد گرم
muck mill U دستگاه نورد فولاد
drawing mill U دستگاه نورد کششی
blooming stand U مقام پیش نورد
hot roll U نورد کردن داغ
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
beam rolling mill U نورد کاری تیر
bar work U نورد کردن میله
tube rolling U نورد کاری لوله
breaking down stand U مقام پیش نورد
wire rolling mill U دستگاه نورد سیم
intermediate roll stand U مقام نورد میانی
tire mill U دستگاه نورد لاستیک
tire rolling mill U دستگاه نورد لاستیک
ingots slab mill U دستگاه نورد لوحه
wire rod mill U کالیبر نورد سیم
slabbing mill U دستگاه نورد لوحه
rolled iron or steel U فولاد نورد خورده
compressed asphalt U اسفالت نورد شده
plug mill U دستگاه نورد توپی
roll housing U پایه دستگاه نورد
cold rolling mill U دستگاه نورد سرد
seamanlike U مثل دریا نورد
roll piercing process U روش نورد مایل
plate roll U غستگاه نورد صفحه
rolled profile U نیمرخ نورد خورده
sheet mill stand U مقام نورد ورق
rolled glass U شیشه نورد خورده
cogging stand U مقام پیش نورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com