Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reversibility
U
بازگشت پذیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
returning
U
بازگشت
returned
U
بازگشت
return
U
بازگشت
reversion
U
بازگشت
relapsing
U
بازگشت
relapses
U
بازگشت
relapsed
U
بازگشت
recoveries
U
بازگشت
recovery
U
بازگشت
returns
U
بازگشت
adverence
U
بازگشت
recess
U
بازگشت
recursion
U
بازگشت
recessions
U
بازگشت
hark back
U
بازگشت
flyback
U
بازگشت
relapse
U
بازگشت
recession
U
بازگشت
regression
U
بازگشت
recesses
U
بازگشت
returnees
U
بازگشت کننده
return interval
U
دوره بازگشت
repatriate
U
بازگشت به وطن
repatriated
U
بازگشت به وطن
retrace time
U
دوره بازگشت
repatriates
U
بازگشت به وطن
retrace interval
U
دوره بازگشت
return to zero
U
بازگشت به صفر
return to zero
U
با بازگشت به صفر
repatriating
U
بازگشت به وطن
return account
U
حساب بازگشت
return key
کلید بازگشت
cannot
U
بازگشت شود به کن
retrace period
U
دوره بازگشت
reentry point
U
نقطه بازگشت
returnee
U
بازگشت کننده
irreversible
U
بازگشت ناپذیر
chars
U
کردن بازگشت
regression
U
بازگشت به گذشته
chare
U
کردن بازگشت
charring
U
کردن بازگشت
carriage return
U
بازگشت نورد
return address
U
نشانی بازگشت
char
U
کردن بازگشت
recursivity
U
خاصیت بازگشت
rz
U
بازگشت به صفر
reference
U
بازگشت مرجع
homing pigeon
U
بازگشت کبوتر
homing pigeons
U
بازگشت کبوتر
line of retreat
U
خط بازگشت یکانها
repercussions
U
بازگشت پسزنی
references
U
بازگشت مرجع
cr
U
بازگشت نورد
electron recoil
U
بازگشت الکترون
come around
U
بازگشت کردن به
return
U
اعاده بازگشت
come back
U
بازگشت بازیگر
returned
U
اعاده بازگشت
returning
U
اعاده بازگشت
returns
U
اعاده بازگشت
recidivism
U
بازگشت به تکرار جنایات
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
curtain calls
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
reversible perspective
U
نمای بازگشت پذیر
reversible figures
U
شکلهای بازگشت پذیر
curtain call
U
بازگشت هنرپیشگان به صحنه
activates
U
بازگشت بازیگر به زمین
activate
U
بازگشت بازیگر به زمین
activating
U
بازگشت بازیگر به زمین
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
activated
U
بازگشت بازیگر به زمین
flyback power supply
U
توان اور بازگشت
kickback power supply
U
توان اور بازگشت
recidivation
U
بازگشت به تکرار جنایات
payout period
U
دوره بازگشت سرمایه
ball return
U
بازگشت گوی بولینگ
nrz
U
بدون بازگشت به صفر
payoff period
U
دوره بازگشت سرمایه
refers
U
فرستادن بازگشت دادن
reference
U
کتاب بس خوان بازگشت
referred
U
فرستادن بازگشت دادن
refer
U
فرستادن بازگشت دادن
recurrent
U
راجعه بازگشت کننده
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
non return to zero
U
بدون بازگشت به صفر
references
U
کتاب بس خوان بازگشت
ball retour track
U
مسیر بازگشت گوی بولینگ
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
circulate
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulated
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
circulates
U
چرخش در یک دایره و بازگشت به محل اول
repatriate
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriating
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriates
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
repatriated
U
ترک پناهندگی سیاسی و بازگشت به وطن
reconversion
U
هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
walkabout
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
walkabouts
U
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
return to base
U
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
latency
U
تاخیر بین زمانی که دستور دارد کامپیوتر میشود و اجرای آن یا بازگشت نتیجه .
water absorption
U
آب پذیری
bass response
U
بم پذیری
pliability
U
خم پذیری
deliquescence
U
نم پذیری
magnetic susceptibility
U
مغناطیس پذیری
magnetization
U
مغناطیس پذیری
livability
U
زیست پذیری
westernization
U
غرب پذیری
improvability
U
بهبود پذیری
lability
U
تغییر پذیری
justifiability
U
توجیه پذیری
magnetization curve
U
خم مغناطیس پذیری
maintainability
U
نگهداشت پذیری
paramagnetic susceptibility
U
پارامغناطیس پذیری
opposability
U
مقابله پذیری
observability
U
مشاهده پذیری
transmissivity
U
فرافرست پذیری
verifiability
U
اثبات پذیری
versatility
U
تطبیق پذیری
transferability
U
انتقال پذیری
negotiability
U
انتقال پذیری
mutabilty
U
تغییر پذیری
mutability
U
تغییر پذیری
movableness
U
جنبش پذیری
modifiability
U
تغییر پذیری
mensurability
U
پیمایش پذیری
intolerableness
U
تحمل نا پذیری
insatiability
U
سیری نا پذیری
infusibility
U
گداز نا پذیری
flexibtlity
U
انعطاف پذیری
flammability
U
اشتعال پذیری
finitude
U
پایان پذیری
feasibilty
U
امکان پذیری
fatigueability
U
خستگی پذیری
fabllibility
U
لغزش پذیری
extensibility
U
گسترش پذیری
extensibility
U
توسعه پذیری
extenibility
U
کشش پذیری
expansiveness
U
انبساط پذیری
inflammability
U
اشتعال پذیری
inexhaustibility
U
پایان نا پذیری
indocility
U
تعلیم نا پذیری
indefeasibility
U
فسخ نا پذیری
incontrovertibility
U
بحث نا پذیری
impressionability
U
تاثیر پذیری
hereditability
U
وراثت پذیری
generalizability
U
تعمیم پذیری
fusibility
U
گداز پذیری
expandability
U
بسط پذیری
removability
U
عزل پذیری
ponderability
U
سنجش پذیری
polarizability
U
قطبش پذیری
pliancy
U
انحناء پذیری
pliability
U
خمش پذیری
solubility
U
انحلال پذیری
plastisity
U
اندام پذیری
plasticity
U
انعطاف پذیری
plasticity
U
قالب پذیری
reactivity
U
واکنش پذیری
serviceability
U
تعمیر پذیری
separability
U
تفکیک پذیری
reflexivity
U
انعکاس پذیری
reflexivity
U
بازتاب پذیری
reflexibility
U
انعکاس پذیری
reflectivity
U
بازتاب پذیری
reflectability
U
بازتاب پذیری
reversibility
U
برگشت پذیری
scalability
U
مقیاس پذیری
selectivity
U
گزینش پذیری
self acceptance
U
خویشتن پذیری
reconcilability
U
اصلاح پذیری
plasticity
U
شکل پذیری
plasticity
U
اندام پذیری
tangib
U
لمس پذیری
perishableness
U
فنا پذیری
perfectibility
U
کمال پذیری
perceptibility
U
ادراک پذیری
penetrance
U
نفوذ پذیری
penetrability
U
نفوذ پذیری
tenability
U
دفاع پذیری
transitivity
U
انتقال پذیری
passibility
U
تالم پذیری
transitivity
U
سرایت پذیری
suspensive
U
اندروا پذیری
suggestibility
U
تلقین پذیری
perishableness
U
فساد پذیری
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
perviousness
U
تراوش پذیری
persuasibility
U
ترغیب پذیری
permeance
U
نفوذ پذیری
permeability curve
U
خم نفوذ پذیری
submissiveness
U
سلطه پذیری
permeability curve
U
خم مغناطیس پذیری
permeability
U
تراوش پذیری
permeability
U
نفوذ پذیری
permeability
U
نشت پذیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com