Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
broaches
U
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broached
U
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broach
U
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
broaching
U
برای نخستین بار بازکردن بازکردن یامطرح نمودن بسیخ کشیدن
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
motoring
U
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
U
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
U
نصب موتور قرارگاه موتور
opens
U
بازکردن
unfold
U
بازکردن
unfolded
U
بازکردن
evolves
U
بازکردن
unfolding
U
بازکردن
unlock
U
بازکردن
evolved
U
بازکردن
unfolds
U
بازکردن
unlocking
U
بازکردن
unbrace
U
بازکردن
evolve
U
بازکردن
evolving
U
بازکردن
pick
U
بازکردن
picks
U
بازکردن
unwreathe
U
بازکردن
unstring
U
بازکردن زه
open
U
بازکردن
feaze
U
بازکردن
opened
U
بازکردن
to pay away
U
بازکردن
unfix
U
بازکردن
unlocks
U
بازکردن
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
bibliomancy
U
سرکتاب بازکردن
hackle
U
از هم بازکردن شکافتن
unreel
U
از قرقره بازکردن
unlatch
U
قفل را بازکردن
unpeg
U
گیره را بازکردن از
forcing
U
بزور بازکردن
forces
U
بزور بازکردن
force
U
بزور بازکردن
part the hair
U
فرق بازکردن
unwinds
U
بازکردن از پیچ
unwind
U
بازکردن از پیچ
unwinding
U
بازکردن از پیچ
slip ring induction motor
U
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
to fling a door open
U
دری راناگهان بازکردن
to make place for ladies
U
برای بانوان بازکردن
To breake the ice with someone.
U
روی کسی را بازکردن
To open an account at the bank.
U
دربانک حساب بازکردن
flat twin engine
U
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor
U
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
break the ice
<idiom>
U
سرصحبت رادرمکان رسمی بازکردن
to fret a passage
U
راهی رابوسیله سایش بازکردن
to cut ones way
U
راه خودرا ازموانع بازکردن
extend
U
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extending
U
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extends
U
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
work in
U
با فعالیت و کوشش راه بازکردن
heichio makki
U
بازکردن دفاع ضربدری هشیوماگی تکواندو
uncleat
U
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
to world one's way
U
کرم واره راه خود را بازکردن
single phase induction motor
U
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
unarmed
U
بی اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
armless
U
بی اسلحه
weapon
U
اسلحه
weapons
U
اسلحه
side arm
U
اسلحه کمری
weaponary
U
مربوط به اسلحه
holster
U
جلد اسلحه
weaponry
U
اسلحه سازی
holsters
U
جلد اسلحه
ordnance
U
اسلحه ومهمات
arm
U
اسلحه گرم
thumbed
U
شستی اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
piece
U
اسلحه گرم
single shot
U
اسلحه تک تیر
thumb
U
شستی اسلحه
triggered
U
ماشه اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
armoury
U
اسلحه خانه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
side arms
U
اسلحه کمری
armouries
U
اسلحه خانه
firearm
U
اسلحه گرم
stoppages
U
گیر در اسلحه
firearms
U
اسلحه گرم
stoppage
U
گیر در اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
pieces
U
اسلحه گرم
trigger
U
ماشه اسلحه
light armed
U
سبک اسلحه
armorer
U
اسلحه ساز
armory
U
اسلحه خانه
misfire
U
گیرکردن اسلحه
armourer
U
اسلحه ساز
misfires
U
گیرکردن اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
d. armour
U
اسلحه دفاع
cold steel
U
اسلحه سرد
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
arm of precision
U
اسلحه دقیق
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
shooting iron
U
اسلحه گرم
fire arms
U
اسلحه ی گرم
weapon
U
اسلحه حربه
weapons
U
اسلحه حربه
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
misfired
U
گیرکردن اسلحه
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
safety lock
U
ضامن اسلحه
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
poppers
U
اسلحه صدا دار
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
velite
U
سرباز سبک اسلحه
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com