Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bilateral trade
U
بازرگانی دو طرفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ventricose
U
یک طرفه
ancipital
U
دو طرفه
ancipitous
U
دو طرفه
bidirectional
U
دو طرفه
mutual
U
دو طرفه
one-sided
U
یک طرفه
sideway
U
یک طرفه
one way
U
یک طرفه
one-way
U
یک طرفه
tripartite
U
سه طرفه
triparite
U
سه طرفه
unilateral
U
یک طرفه
unilaterally
U
یک طرفه
three sided
U
سه طرفه
bilateral
U
دو طرفه
duplexes
U
دو طرفه
reciprocal
U
دو طرفه
half duplex
U
یک طرفه
ex parte
U
یک طرفه
duplex
U
دو طرفه
full duplex
U
دو طرفه
one sided
U
یک طرفه
double throw switch
U
کلید دو طرفه
dual carriage way
U
شاهراه دو طرفه
single throw switch
U
کلید یک طرفه
two way road
U
راه دو طرفه
duplex channel
U
کانال دو طرفه
flap gate
U
دریچه یک طرفه
two way list
U
لیست دو طرفه
freeing port
U
شکاف یک طرفه
two chromatography
U
کروماتوگرافی دو طرفه
dual lane
U
راه دو طرفه
flap valve
U
شیر یک طرفه
double sided disk
U
دیسک دو طرفه
double flow route
U
مسیر دو طرفه
all position welding
U
جوشکاری دو طرفه
one sidely
U
بطور یک طرفه
simplex
U
مدار یک طرفه
single acting cylinder
U
سیلندر یک طرفه
single envelopment
U
احاطه یک طرفه
single flow
U
راه یک طرفه
blind circuit
U
مدار یک طرفه
mutualization
U
دو طرفه سازی
single lane
U
شاهراه یک طرفه
check valve
U
سوپاپ یک طرفه
bidirectional printer
U
چاپگر دو طرفه
check valve
U
لیژ یک طرفه
check valve
U
شیر یک طرفه
overrunning clutch
U
کلاچ یک طرفه
double envelopment
U
احاطه دو طرفه
double envelopment
U
مانوراحاطهای دو طرفه
one way only operation
U
عملکردتنها یک طرفه
unidirectional bus
U
مسیر یک طرفه
box pleats
U
چین دو طرفه
traffic circles
U
دایرهی یک طرفه
traffic circle
U
دایرهی یک طرفه
simultaneous
U
ارسال دو طرفه
double floppy
U
دیسک لرزان دو طرفه
double suction pump
U
تلمبه با مکش دو طرفه
double hook
U
قلاب ماهیگیری دو طرفه
Italian roof
U
بام چهار طرفه
It's one-way street.
آن خیابان یک طرفه است.
one way only operation
U
عملکرد فقط یک طرفه
in the twinkling of an eye
U
بیک طرفه العین
dual sided disk drives
U
گردانندههای دیسک دو طرفه
treble hook
U
قلاب ماهیگیری سه طرفه
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
duplex telephony
U
مکالمه تلفنی دو طرفه
two sided disk status
U
اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
double action
U
عمل دوبله یادو طرفه
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
single line
U
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
blind circuit
U
مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
turnaround time
U
مدت زمانی تنظیم جهت جریان داده در سیستم یک طرفه
commerce
U
بازرگانی
business
<adj.>
U
بازرگانی
trade
U
بازرگانی
relating to business
<adj.>
U
بازرگانی
mercantile agent
U
بازرگانی
emporetic
U
بازرگانی
traded
U
بازرگانی
merchantry
U
بازرگانی
mercantile
U
بازرگانی
commercial
U
بازرگانی
trading
U
بازرگانی
for-profit
<adj.>
U
بازرگانی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
بازرگانی
commercial
<adj.>
U
بازرگانی
maritime commerce
U
بازرگانی دریایی
trade deficit
U
کسری بازرگانی
trade mark
U
علامت بازرگانی
trade secrets
U
اسرار بازرگانی
merchant marine
U
ناوگان بازرگانی
merchantman
U
کشتی بازرگانی
trade secret
U
اسرار بازرگانی
volume of trade
U
حجم بازرگانی
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
idiograph
U
نشان بازرگانی
internal trade
U
بازرگانی داخلی
quasi commercial
U
شبه بازرگانی
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
sea borne commerce
U
بازرگانی دردریا
mart
U
مرکز بازرگانی
trade fair
U
نمایشگاه بازرگانی
board of trade
U
وزارت بازرگانی
business cycle
U
دور بازرگانی
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
balance of trade
U
تراز بازرگانی
business fluctuations
U
نوسانات بازرگانی
business union
U
اتحادیه بازرگانی
chamber of commerce
U
اطاق بازرگانی
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی
chamber of trade
U
اتاق بازرگانی
businesses
U
موسسه بازرگانی
board of trade
U
هیئت بازرگانی
bill exchange
U
برات بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade fairs
U
نمایشگاه بازرگانی
jobbing
U
واسطه بازرگانی
emporia
U
مرکز بازرگانی
emporium
U
مرکز بازرگانی
emporiums
U
مرکز بازرگانی
commercial bank
U
بانگ بازرگانی
merchant bank
U
بانک بازرگانی
merchant banks
U
بانک بازرگانی
commercial banks
U
بانکهای بازرگانی
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
commercial attache
U
وابسته بازرگانی
commercial representative
U
نمایندگی بازرگانی
business activity
U
فعالیت بازرگانی
commercial tax
U
مالیات بازرگانی
business
U
موسسه بازرگانی
domestic trade
U
بازرگانی داخلی
commercially
U
از راه بازرگانی
commercial revolution
U
انقلاب بازرگانی
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
foreign trade
U
بازرگانی خارجی
brokering
U
واسطه معاملات بازرگانی
firmest
U
کارخانه موسسه بازرگانی
firm
U
کارخانه موسسه بازرگانی
hanse
U
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
trade journal
U
روزنامه یا مجله بازرگانی
maritime
U
وابسته به بازرگانی دریایی
mentoring
U
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
ideograph
U
سمبل و علامت بازرگانی
firmer
U
کارخانه موسسه بازرگانی
broker
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
U
واسطه معاملات بازرگانی
commercial intercourse
U
معامله یا مراوده بازرگانی
businesses
U
کسب و کار بازرگانی
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
business
U
کسب و کار بازرگانی
master mariner
U
ناخدای کشتی بازرگانی
business cycle
U
دور فعالیت بازرگانی
business economics
U
علم اقتصاد بازرگانی
brokers
U
واسطه معاملات بازرگانی
firms
U
کارخانه موسسه بازرگانی
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
dealing
U
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
microeconomics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
micro-economics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
mentoring
U
مربی بودن
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
overseas trade fair
U
نمایشگاه بین المللی بازرگانی
stapled
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
industries and mines
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
staple
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
indiaman
U
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
stapling
U
اساسی مرکز بازرگانی عمده
emporia
U
جای بازرگانی مرکز فروش
emporium
U
جای بازرگانی مرکز فروش
chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
clearing agreement
U
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
mercantilism
U
سیاست موازنه بازرگانی کشور
international chamber of commerce
U
اتاق بازرگانی بین المللی
foreign trade multiplier
U
ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
jaycee
U
عضو اطاق بازرگانی جوانان
interstate commerce
U
بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
emporiums
U
جای بازرگانی مرکز فروش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com