Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
visitor
U
بازدید کننده
visitors
U
بازدید کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
Other Matches
physical inspection
U
بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
inspection
U
بازدید
surveying
U
بازدید
visits
U
بازدید
examine
U
بازدید
examined
U
بازدید
visit
U
بازدید
examines
U
بازدید
examining
U
بازدید
review
U
بازدید
controls
U
بازدید
controlling
U
بازدید
revision
U
بازدید
reviewal
U
بازدید
control
U
بازدید
reviews
U
بازدید
reviewing
U
بازدید
reviewed
U
بازدید
visited
U
بازدید
revisions
U
بازدید
barrier inspection
U
بازدید ازموانع
home visit
U
بازدید خانواده
examine
U
بازدید کردن
boarding visit
U
بازدید پس دادن
examined
U
بازدید کردن
visit
U
بازدید دیدار
boarding call
U
دعوت به بازدید
visited
U
بازدید دیدار
boarding call
U
بازدید رسمی
examines
U
بازدید کردن
examining
U
بازدید کردن
surveys
U
بازدید کردن
man hole
U
چاهک بازدید
surveyed
U
بازدید کردن
certificate of survey
U
گواهی بازدید
spot checks
U
بازدید در محل
spot check
U
بازدید در محل
survey
U
بازدید کردن
inspection gallery
U
دالان بازدید
inspection shaft
U
میله بازدید
revisit
U
بازدید کردن
revisited
U
بازدید کردن
revisiting
U
بازدید کردن
revisits
U
بازدید کردن
personnel monitoring
U
بازدید پرسنلی
inspection well
U
چاه بازدید
reconnoitered
U
بازدید کردن
reconnoitering
U
بازدید کردن
location survey
U
بازدید در محل
reconnoiter
U
بازدید کردن
inspection
U
بازدید معاینه
to return a visit
U
بازدید کردن
visits
U
بازدید دیدار
see over
U
بازدید کردن
reconnoitring
U
بازدید کردن
destination inspection
U
بازدید در مقصد
reconnoiters
U
بازدید کردن
reconnoitre
U
بازدید کردن
reconnoitred
U
بازدید کردن
reconnoitres
U
بازدید کردن
afterflight inspection
U
بازدید بعد از پرواز
to revisit the situation
U
وضعیتی را بازدید کردن
check out equipment
U
وسایل بازدید محل
monitors
U
بازدید کار دستگاه
survey
U
بررسی کردن بازدید
monitored
U
بازدید کار دستگاه
monitor
U
بازدید کار دستگاه
reviews
U
بازدید انتقاد کردن
reviewing
U
بازدید انتقاد کردن
review
U
بازدید انتقاد کردن
surveys
U
بررسی کردن بازدید
perambulation
U
دور زنی بازدید
annual general inspection
U
بازدید عمومی سالیانه
visit of courtesy
U
بازدید رسمی نظامی
surveyed
U
بررسی کردن بازدید
reviewed
U
بازدید انتقاد کردن
drop by
<idiom>
U
بازدید از کسی با جایی
barrier inspection
U
بازدید کنار جاده
man hole
U
دهانه بازدید ادم رو
to rehash something
U
وضعیتی را بازدید کردن
official visit
U
بازدید رسمی فرمانده
before flight inspection
U
بازدید قبل از پرواز
to revisit an issue
U
مسئله ای را بازدید کردن
reconnaissance
U
بازدید مقدماتی اکتشاف
visitors from abroad
U
بازدید کنندگان خارجی
man hole
U
دریچه بازدید سوراخ ادم رو
step in
U
بازدید مختصر وکوتاهی کردن
visit and search
U
بازدید و تجسس کردن ناو
refer
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
gam
U
گرد امدن بازدید کردن
to revisit something
U
بازدید کردن چیزی
[مجازی]
inspection gallery
U
دالان بازرسی گالری بازدید
refers
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
referred
U
مراجعه کردن بازدید مجدد
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
check off list
U
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
to revisit a subject of research
U
سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
muster roll
U
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
to revisit a criminal case
[judicial proceedings]
U
یک پرونده جنایی
[رسیدگی قضائی]
را بازدید کردن
saints
U
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saint
U
نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
rig the ship
U
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com