English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
barracoon U بازداشتگاه بردگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
predial slaves U بردگان وابسته بزمین بردگان زراعتی
predials U بردگان وابسته به زمین بردگان زراعتی
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
slaver U کشتی حامل بردگان
servile war U جنگ بردگان با اربابهای خود
mancipation U یکجورایین انتقال یاواگذاری که درازادکردن بردگان وکودکان معمول بود
concentration camps U بازداشتگاه
penitentiaries U بازداشتگاه
penitentiary U بازداشتگاه
Brig U بازداشتگاه
lock up U بازداشتگاه
confinement facility U بازداشتگاه
house of detention U بازداشتگاه
concentration camp U بازداشتگاه
detention center U بازداشتگاه
lockups U بازداشتگاه
lockup U بازداشتگاه
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
concentration camp U بازداشتگاه اسرا
concentration camps U بازداشتگاه اسرا
prison camp U بازداشتگاه بیرون شهر
Juvenile detention home [American E] U بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
attendance center [British E] U بازداشتگاه نوجوانان [قانون]
pounds U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
disciplinary barracks U ندامتگاه بازداشتگاه نظامی
pound U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
prison camps U بازداشتگاه بیرون شهر
pounded U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
pounding U بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
concentration camp U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
concentration camps U بازداشتگاه زندانیان سیاسی یااسرای جنگی
penitentiary U دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
internment camp U بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
penitentiaries U دار التادیب بازداشتگاه یا زندان مجرمین
stalag U بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
concentration U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentrations U تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com