Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
commodity market
U
بازار مواد اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
raw materials
U
مواد اولیه
feed stock
U
مواد اولیه
bin
U
مخزن مواد اولیه
bins
U
مخزن مواد اولیه
bunkers
U
مخزن مواد اولیه
carpet materials
U
مواد اولیه فرش
chemical feedstock
U
مواد اولیه شیمیایی
bulk material
U
مواد اولیه حجیم
buffer stock
U
مواد اولیه ذخیره
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
commodity
U
مواد اولیه متاع
bunker
U
مخزن مواد اولیه
commodities
U
مواد اولیه متاع
energy feedstock
U
مواد اولیه انرژی
drawing materials
U
مواد اولیه نقشه کشی
biomass feedstock
U
مواد اولیه زیست توده
primary material
U
مواد اولیه فرش
[همچون نخ و رنگ]
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
feed stock
U
مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
form utility
U
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
dumping
U
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل
market research
U
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
fairest
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairer
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fairs
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
fair
U
بازار مکاره هفته بازار عادلانه
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
market failure
U
شکست بازار نارسائی بازار
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
market value
U
در بازار قیمت بازار
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
market economies
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
market place
U
بازار
market places
U
بازار
the mareet was weak
U
بازار
markets
U
بازار
trone
U
بازار
cloth-hall
U
بازار
mart
U
بازار
marketed
U
بازار
bazaars
U
بازار
bazaar
U
بازار
shopping center
U
بازار
agora
U
بازار
market
U
بازار
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
money markets
U
بازار پول
county fair
U
بازار روز
loan market
U
بازار وام
county fair
U
بازار مکاره
commodity market
U
بازار کالا
exchange market
U
بازار اسعار
narrow market
U
بازار محدود
money market
U
بازار پول
credit market
U
بازار اعتباری
market economy
U
اقتصاد بازار
market research
U
بررسی بازار
download
U
بازار کارافتاده
market demand
U
تقاضای بازار
market appraisal
U
سنجش بازار
dead market
U
بازار کم فروش
domestic market
U
بازار داخلی
supermarket
U
ابر بازار
supermarkets
U
ابر بازار
dead market
U
بازار کساد
seller's market
U
بازار فروشنده
black market
U
بازار سیاه
gold market
U
بازار طلا
emporiums
U
بازار بزرگ
emporium
U
بازار بزرگ
sales area
U
بازار فروش
emporia
U
بازار بزرگ
perfect market
U
بازار کامل
historical cost
U
قیمت بازار
aggregate market supply
U
عرضه کل بازار
home market
U
بازار داخلی
sharing the market
U
تقسیم بازار
imperfect market
U
بازار ناقص
spot market
U
بازار نقدی
black markets
U
بازار سیاه
the market is dull
U
بازار کساداست
foreign market
U
بازار خارج
foreign exchange market
U
بازار ارز
buyers market
U
بازار خرید
labor market
U
بازار کار
carpet market
U
بازار فرش
capital market
U
بازار سرمایه
falling market
U
بازار رو به زوال
fair market
U
بازار مکاره
oil market
U
بازار نفت
bullion market
U
بازار شمش
EEC
U
بازار مشترک
bearish market
U
بازار رو به افول
bourse
U
بازار سهام
brand leader
U
پیشرو در بازار
bullish market
U
بازار احتکاری
bullish market
U
بازار رو به رونق
wage market
U
بازار دستمزد
buyer's market
U
بازار خرید
widening of market
U
گسترش بازار
fair market
U
هفته بازار
Common Market
U
بازار مشترک
market mechanism
U
مکانیسم بازار
slumps
U
کسادی بازار
market trust
U
بازار انحصاری
market trends
U
روندهای بازار
market system
U
نظام بازار
market structure
U
بنیان بازار
financial market
U
بازار مالی
market leader
U
پیشرو بازار
market leader
U
پیشقدم در بازار
tenor
U
بازار سلف
tenors
U
بازار سلف
market structure
U
ساخت بازار
slumping
U
کسادی بازار
slumped
U
کسادی بازار
market prices
U
قیمتهای بازار
market value
U
قیمت بازار
market price
U
قیمت بازار
market penetration
U
نفوذ به بازار
market overt
U
بازار اشکار
competition
U
بازار ازاد
competitions
U
بازار ازاد
market oriented
U
در جهت بازار
marketplace
U
بازار گاه
market opportunity
U
فرصت بازار
slump
U
کسادی بازار
market share
U
سهم بازار
market segmentation
U
تجزیه بازار
market survey
U
بررسی بازار
market imperfection
U
نقص بازار
market economies
U
اقتصاد بازار
market risk
U
خطر بازار
market equilibrium
U
تعادل بازار
market functions
U
وفائف بازار
market freedom
U
ازادی بازار
open market
U
بازار باز
market failure
U
ناتوانی بازار
market forces
U
نیروهای بازار
open market
U
بازار ازاد
glut
U
پر کردن بازار
gluts
U
پر کردن بازار
free markets
U
بازار ازاد
marketing
U
بازار یابی
outlets
U
بازار فروش
free market
U
بازار ازاد
outlet
U
بازار فروش
market segmentation
U
تقسیم بازار
market review
U
بررسی بازار
mart
U
بازار مالی
sale
U
بازار فروش
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
break into the market
U
در بازار رسوخ کردن
markets
U
در بازار دادوستد کردن
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
market
U
بازار فروش
[اقتصاد]
organized market
U
بازار سازمان یافته
open market rate
U
نرخ بازار ازاد
the market is dull
U
بازار راکد است
black market operations
U
عملیات بازار سیاه
initial campaign
U
معرفی کالا به بازار
spot market
U
بازار معاملات نقدی
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
home market
U
بازار داخل کشور
security market
U
بازار اوراق بهادار
securities market
U
بازار اوراق بهادار
free market system
U
نظام بازار ازاد
market rate of interest
U
نرخ بهره بازار
To depress the market .
U
بازار را کساد کردن
baltic exchange
U
بازار بورس بالتیک
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
open market price
U
قیمت بازار ازاد
market leader
U
دارای رهبریت بازار
organize
U
بازار سازمان یافته
product launch
U
جا انداختن محصول در بازار
organising
U
بازار سازمان یافته
launch
U
جا انداختن کالا در بازار
organises
U
بازار سازمان یافته
launched
U
جا انداختن کالا در بازار
free market economy
U
اقتصاد بازار ازاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com