English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
by the square U مطابق نمونه
classics U مطابق بهترین نمونه
reconstructions U نمونه مطابق اصل
reconstruction U نمونه مطابق اصل
classic U مطابق بهترین نمونه
ideals U مطابق نمونه واقعی
ideal U مطابق نمونه واقعی
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
modules U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module U اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling U نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
sample U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled U نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling U نمونه گیری برداشت نمونه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
undisturbed sample U نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
ordnace U مهمات
ordnance U مهمات
munition U مهمات
ammunition U مهمات
ammo U مهمات
munitions U مهمات
bunkers U زاغه مهمات
service ammunition U مهمات رزمی
separate loading U مهمات مجزا
ammunition pit U چاله مهمات
inert ammunition U مهمات مشقی
service ammunition U مهمات جنگی
bunker U زاغه مهمات
lot U نوبه مهمات
lived U مهمات جنگی
ammunition barricade U بستههای مهمات
ammunition condition U وضعیت مهمات
ammunition credit U سهمیه مهمات
caves U زاغه مهمات
ammunition identification code U کد شناسایی مهمات
ammunition handler U متصدی مهمات
ammunition depot U انبار مهمات
tracers U مهمات رسام
ammunition dump U زاغه مهمات
igloo space U زاغههای مهمات
ammunition chest U جعبه مهمات
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
ammunition pit U زاغه مهمات
ammunition lot U نوبه مهمات
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
ammo zero U مهمات تمام
cave U زاغه مهمات
inert ammunition U مهمات بی اثر
ammunition carrier U مهمات بیار
ammunition dump U انبار مهمات
live U مهمات جنگی
separate ammunition U مهمات مجزا
ammunition trains U بنه مهمات
magazine U انبار مهمات
blank ammunition U مهمات مانوری
blank ammunition U مهمات مشقی
piggy back U کیسه مهمات
caisson U صندوق مهمات
caisson U واگون مهمات
chemical ammunition U مهمات شیمیایی
inert U مهمات مشقی
cook off U گل کردن مهمات
drill ammunition U مهمات مشقی
practice ammunition U مهمات مشقی
ball ammunition U مهمات مانوری
magazines U انبار مهمات
munitions of war U مهمات جنگی
loads U بارگیری مهمات
live ammunition U مهمات جنگی
armed ammunition U مهمات مسلح
tracer U مهمات رسام
explosive ordnance U مهمات منفجره
artillery ammunition U مهمات توپخانه
fixed ammunition U مهمات ثابت
munitioneer U مهمات ساز
load U بارگیری مهمات
ammunition point U نقطه اماد مهمات
igloo space U زاغه بتونی مهمات
lot number U شماره نوبه مهمات
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
paracaisson U گاری مهمات کش دستی
destruction area U منطقه تخریب مهمات
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
shell room U انبار مهمات ناو
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
gun room U مخزن مهمات درکشتی
inventory lot U نوبه ذخیره مهمات
magazine space U محوطه زاغه مهمات
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
armement U مهمات کشتی جنگی
ammunition lift capability U مقدورات حمل مهمات
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
prescribed load U بار مهمات مجاز
semifixed U مهمات نیمه ثابت
ammunition depot U محل نگهداری مهمات
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
ordnance U مهمات ساز وبرگ
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
arsenals U انبار مهمات جنگی
arsenal U انبار مهمات جنگی
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
rack U قفسه مهمات و وسایل
racked U قفسه مهمات و وسایل
racks U قفسه مهمات و وسایل
wracked U قفسه مهمات و وسایل
wracks U قفسه مهمات و وسایل
ammo plus U مهمات بیش از نصف
ammunition credit U سهمیه مهمات ذخیره
ammunition data card U کارت مشخصات مهمات
ammunition day of supply U روز اماد مهمات
type load U نوع بار مهمات
ammunition depot U محل تدارک مهمات
type load U نوع مهمات هواپیما
correspoundent U مطابق
according to U مطابق
frae U مطابق
corresponding to U مطابق با
according U مطابق
from U مطابق
secundumn U مطابق
congurous U مطابق
correspounding U مطابق
similar U مطابق
pursuant U مطابق
respondents U مطابق
confirming U مطابق
correspondents U مطابق
corresponding to U مطابق
correspondent U مطابق
respondent U مطابق
complied with U مطابق با
even with U مطابق
corresponding U مطابق
in keeping U مطابق
consilient U مطابق
comply U مطابق با
complying U مطابق با
complies U مطابق با
similiar U مطابق
agreeably to U مطابق
in register U مطابق
accordant U مطابق
complied U مطابق با
within U مطابق
after U مطابق
matched U مطابق
incompliance with U مطابق
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
dunnage U روپوش مهمات ضربه گیر
required supply rate U نواخت مهمات مورد نیاز
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
deck board U کف یا رویه پالت حمل مهمات
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition U مهمات مخصوص تمرین هدف
feed belt U نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition lift capability U فرفیت حمل ونقل مهمات
color codig U علامت گذاری کردن مهمات
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
correspound U مطابق بودن
synchronises U مطابق بودن
synchronising U مطابق بودن
up to date U مطابق روز
corresponds U مطابق بودن
correspond U مطابق بودن
corresponded U مطابق بودن
synchronize U مطابق بودن
newfashioned U مطابق مد روز
synchronizes U مطابق بودن
up-to-date U مطابق روز
physiologically U مطابق فیزیولوژی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com