English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wartime load U بار مبنای ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
egoism U یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
fox U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxes U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
majority rule U شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
equities U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity U اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
referee U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereed U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
refereeing U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
referees U در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد
simulation U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations U روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
opportunism U بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
specification U اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
dog U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogging U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
dogs U شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
rationale U مبنای کار
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
altitude datum U سطح مبنای ارتفاع سنجی
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
altitude separation U اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation U حد سطوح مبنای ارتفاع
ambulance basic relay post U پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
an unprincipled conduct U رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
assemble capital stock U بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
b U ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
base logistical command U یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
base of fire U مبنای اتش
fire base U مبنای اتش
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base reserves U اماد مبنای ذخیره
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
basic of issue U مبنای توزیع
basic of issue U مبنای واگذارکردن اقلام
basic tactical unit U یکان مبنای تاکتیکی
binary number system U سیستم مبنای دو
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
c U رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
chart datum U مبنای عمق نقشه
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
computer based U بر مبنای کامپیوتر
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
data base U مبنای اطلاعات
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
datum line U خط مبنای سنجش
datum plane U سطح مبنای ارتفاع
datum plane U سطح مبنای اب دریا
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
datum sweeping mark U علامت مبنای روبش
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
e U عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14
e U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
f U رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
fire support base U مبنای پشتیبانی اتش
fixed radix U با مبنای ثابت
force basis U مبنای یکان
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
fuselage refrence line U خط مبنای بدنه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
gyro plane U سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
gyrohorizon U افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ
height datum U سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hex U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hexadecimal U مبنای 61
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation U نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hydrographic datum U سطح مبنای اب نگاری
hydrographic datum U سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
keypad U و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
line of site U خط تراز یا مبنای افق توپ
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
master menu U لیست مبنای جیره غذایی اصلی
meteorological datum plane U ایستگاه مبنای هواسنجی
mission load U بار مبنای عملیاتی
mobilization base U مبنای بسیج
monetary base U مبنای پولی
number base U مبنای عددی
on trust U بر مبنای اعتبار
parametric estimate U براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
pay grade U ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
peak load pricing U قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
plane of fire U سطح مبنای مسیر تیراندازی
popular front U ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
Other Matches
time base U ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
ternary U در مبنای سه
ration basis U مبنای جیره
sentience U مبنای حس وحساسیت
tax base U مبنای مالیاتی
ternary U سه مبنایی در مبنای سه
refrence U مبنای مقایسه
troop basis U مبنای یکان
unit of issue U مبنای توزیع
troop basis U مبنای واگذاری یکان
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
ratio decidendi U مبنای اصلی تصمیم
software base U مبنای نرم افزار
reference number U اعداد مبنای نشانه روی
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
production base U مبنای تولید یا تولیدات ملی
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
rectification U تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
prosyllogism U قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
underconsumption theory of U نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
push pop stack U ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
true origin U نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
transitivity principle U بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com