Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage
U
بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul
U
بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
embarkation order
U
دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
shipping
U
بارگیری
burdening
U
بارگیری
material handling bridge
U
پل بارگیری
stowage
U
بارگیری
loading
U
بارگیری
well deck
U
پل بارگیری
charging
U
بارگیری
loading bridge
U
پل بارگیری
loading facilities
U
وسایل بارگیری
stows
U
بارگیری کردن
loading chart
U
جدول بارگیری
loading time
U
زمان بارگیری
loading table
U
جدول بارگیری
bucket charging
U
بارگیری با سطل
laden
U
بارگیری شده
accumulator charge
U
بارگیری اکومولاتور
deadweight
U
تناژ بارگیری
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
stowed
U
بارگیری کردن
stowing
U
بارگیری کردن
loading site
U
محل بارگیری
carburizing pot
U
فرف بارگیری
stow
U
بارگیری کردن
charging car
U
واگن بارگیری
apron
U
محوطه بارگیری
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
aprons
U
محوطه بارگیری
loading point
U
نقطه بارگیری
load lines
U
علایم بارگیری
loading apron
U
نوار بارگیری
charging crane
U
جرثقیل بارگیری
load factor
U
ضریب بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
loading station
U
ایستگاه بارگیری
cargo net
U
تور بارگیری
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
loading bucket
U
سطل بارگیری
charging berth
U
اسکله بارگیری
line charging capacity
U
فرفیت بارگیری خط
line charging current
U
جریان بارگیری خط
loading site
U
سکوی بارگیری
loading scale
U
مقیاس بارگیری
charging wharf
U
اسکله بارگیری
embarkation area
U
محوطه بارگیری
plimsol mark
U
مارک بارگیری
plimsol mark
U
علایم بارگیری
load
U
بارگیری کردن
point of loading
U
نقطه بارگیری
pre loading
U
بارگیری اولیه
well deck
U
عرشه بارگیری
loads
U
بارگیری کردن
loads
U
بارگیری مهمات
load
U
فرفیت بارگیری
stowage
U
بارگیری و باراندازی
roll on/roll off
U
بارگیری- تخلیه
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
load
U
بارگیری مهمات
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
pallete
U
کفه بارگیری
download
U
بارگیری پایین
pallets
U
کفه بارگیری
roll-on/roll-off
U
بارگیری- تخلیه
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
pallet
U
کفه بارگیری
quay
U
سکوی بارگیری
quays
U
سکوی بارگیری
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
loading
U
فرفیت بارگیری
embarkation table
U
جدول بارگیری
on berth
U
ناوحاضربه بارگیری
loads
U
فرفیت بارگیری
pack saddle
U
زین بارگیری
charge and discharge
U
محل بارگیری و باراندازی
staging unit
U
یکان بارگیری کننده
cargo plan
U
طرح بارگیری ناو
cargo port
U
دریچه بارگیری ناو
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk load method
U
روش بارگیری با بارقوال
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
initial program load
U
بارگیری برنامه اغازی
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
stevedore
U
بارگیری وباراندازی کردن
ingot charging crane
U
جراثقال بارگیری شمش
loading space
U
فضای قابل بارگیری
embarkation table
U
جدول قابلیت بارگیری
actual obligated space
U
محل یا جا در بارگیری دریایی
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
stevedore
U
متصدی بارگیری و تخلیه
shiping agent
U
کارگزار بارگیری کشتی
stevedores
U
متصدی بارگیری و تخلیه
charging side
U
محل بارگیری کوره
stevedores
U
بارگیری وباراندازی کردن
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
accessorial services
U
خدمات بارگیری و تخلیه بار
stevedores
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
stevedore
U
متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore
U
متصدی بارگیری و حمل و نقل
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
fio
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
lift on
U
بارگیری کشتی توسط جرثقیل
laydays
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
embarkation order
U
ترتیب سوار شدن یا بارگیری
lay day
U
روز بارگیری وباراندازی کشتی
palletetisation
U
درکفه بارگیری قرار دادن
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
free in and out
U
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
maximum load rating
U
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
despatch money
U
جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
port
U
شراب شیرین بارگیری کردن
lighterage
U
هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
reloadable control storage
U
انباره با کنترل بارگیری مجدد
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
capacity load
U
حداکثر فرفیت بارگیری ناو
shiping agent
U
حق العمل کار بارگیری کشتی
railway end
U
پل سکوی بارگیری راه اهن
roll on roll off
U
روش بارگیری مستقیم ناو
bridge plate
U
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
lading
U
بارگیری عمل بار کردن
bulk load method
U
روش استفاده از بارگیری قوال
despatch money
U
پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
mutilation table
U
جدول بارگیری پیش بینی شده
dispatch money
U
جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone
U
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
drayage
U
چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
lighterage
U
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
embarkation element
U
یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
actual placement
U
قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
portcapacity
U
فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
prestowage plan
U
طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
ipl
U
Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
embarkation team
U
تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
stowage plan
U
طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
turnaround cycle
U
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
long shoreman
U
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage
U
بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
grid magnatic angle
U
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
embarkation officer
U
افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
over shipment
U
ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
deck cargo
U
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
magnetized
U
مغناطیسی
magnetic
U
مغناطیسی
magnetic tick
U
تق مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com