Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rampart
U
باره
rampire
U
باره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
one-offs
U
یک باره
in relation to
U
در باره
lake rampart
U
اب باره
in regard to
U
در باره
one-off
U
یک باره
ter
U
سه باره
on
U
بالای در باره
tartar
U
باره دندان
tartars
U
باره دندان
herein
U
در این باره
one-night stand
U
برنامهی یک باره
regarded
U
بابت باره
regard
U
باره نسبت
one-night stands
U
برنامهی یک باره
regard
U
بابت باره
regarded
U
باره نسبت
Impressionism
U
در باره ادراک
regards
U
بابت باره
regards
U
باره نسبت
to sputter
[about]
U
تف پراندن
[در باره ]
here
U
در این باره
tartarous
U
دارای باره دندان
rearrngement
U
ترتیب دوم باره
reapparition
U
فهور دوم باره
you do me injustice
U
در باره من بی عدالتی می کنید
re order
U
سفارش دوم باره
with relation to
U
نسبت به راجع به در باره
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
to speak
[about]
U
صحبت کردن
[در باره]
aftercrop
U
حاصل دوم باره
countermark
U
انگ دوم باره
to sputter
[about]
U
با خشم سخن گفتن
[در باره ]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
آگاهی
[در باره کسی یا چیزی]
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
to meditate on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to contemplate about/on/over something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to ruminate on something
U
اندیشه کردن
[در باره چیزی]
to theorize
[about something]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
سخن گفتن در باره چیزی
to theorise
[about something]
[British E]
U
نگرشگری کردن
[در باره چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
خبر
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
information
[on]
about somebody]
[something]
U
داده ها
[در باره کسی یا چیزی]
to mack i. about a person
U
در باره کسی از دیگران جویاشدن
to talk shop
U
در باره کار صحبت کردن
disclosure
U
عمل بیان در باره چیزی
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
what say you to a cinema?
U
در باره سینما چه عقیده دارید
what do you think of him?
U
عقیده شما در باره او چیست
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
prejudicate
U
بی رسیدگی رای دادن در باره
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
he is an a. on that
U
سخن او دراین باره است
multipoint
U
اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
disclosures
U
عمل بیان در باره چیزی
deuterogamy
U
عروسی دوم باره تجدیدفراش
for the rest
U
اما در باره باقی مطالب
What do you make of this
[it]
?
U
نظر شما در باره این چه است؟
monographist
U
نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
to sputter
[about]
U
تند ومغشوش سخن گفتن
[در باره ]
vallum
U
بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
to theorize
[about something]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to proffer
[somebody something ]
[something to somebody]
[formal]
U
اظهار نظر دادن در باره چیزی
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
to do one right
U
عدالت در باره کسی بجا اوردن
to make of something
U
در باره چیزی نظر
[عقیده]
داشتن
to theorise
[about something]
[British E]
U
استدلال نظری کردن
[در باره چیزی]
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to consult with somebody about something
U
با کسی در باره چیزی مشاوره کردن
arguments
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
argument
U
بحث در باره چیزی بدون توافق
There is nothing I can do about it.
U
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
argue
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
I'll speak at length on this subject.
U
دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
Allow me to chew it over in my mind .
U
اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
to get an overview
[of something]
U
دید کلی
[در باره چیزی]
دست یافتن
arguing
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argues
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
argued
U
بحث در باره چیزی که در مورد آن موافق نیستید
to talk something over with somebody
U
با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
to read a book
U
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
geostrategy
U
شاخهای از فیزیک سیاسی که در باره علم لشکر کشی بحس میکند
urological
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
What does Main Street think of this policy?
U
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
U
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
urology
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
urologic
U
رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
off print
U
چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
permanent income hypothesis
U
مینامد میباشد . این تئوری یکی از تئوریهای جدیددر باره مصرف است
to ask somebody to say a few words
U
خواهش کردن از کسی کمی
[در باره کسی یا چیزی]
صحبت کند
necrologist
U
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
desktop
U
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
to get annoyed
[at]
U
آزرده شدن
[عصبانی شدن]
[در باره]
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com