Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grid
U
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grids
U
بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staffs
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffed
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff
U
با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
well founded
U
کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well found
U
کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
mixers
U
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
mixer
U
انداختن میلههای بولینگ با میلههای دیگر
equip
U
مجهز کردن
habilitate
U
مجهز کردن
imp
U
مجهز کردن
equips
U
مجهز کردن
busks
U
مجهز کردن
busking
U
مجهز کردن
busked
U
مجهز کردن
busk
U
مجهز کردن
imps
U
مجهز کردن
tool
U
مجهز کردن
equipping
U
مجهز کردن
reflecterize
U
مجهز به بازتابنده کردن
reflectorize
U
مجهز به بازتابنده کردن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
mash
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashed
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing
U
خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mast
U
دیرک بادکل مجهز کردن
prepares
U
مهیا ساختن مجهز کردن
prepare
U
مهیا ساختن مجهز کردن
masts
U
دیرک بادکل مجهز کردن
preparing
U
مهیا ساختن مجهز کردن
to provide oneself
U
خودرا اماده یا مجهز کردن
christmass tree
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
intertwine
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwining
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwines
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined
U
درهم بافتن درهم بافته شدن
pleach
U
درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
dight
U
اماده کردن مجهز کردن
cluttered
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutters
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter
U
درهم ریختگی درهم وبرهمی
mixes
U
درهم کردن
mix
U
درهم کردن
hash
U
درهم کردن
consolidation
U
درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
disorganises
U
درهم وبرهم کردن
disorganizing
U
درهم وبرهم کردن
tangles
U
درهم وبرهم کردن
muddle
U
درهم وبرهم کردن
tangle
U
درهم وبرهم کردن
disorganize
U
درهم وبرهم کردن
intertwist
U
درهم کشبک کردن
discombobulate
U
درهم و برهم کردن
disorganised
U
درهم وبرهم کردن
disorganizes
U
درهم وبرهم کردن
muddled
U
درهم وبرهم کردن
muddling
U
درهم وبرهم کردن
inweave
U
درهم متقاطع کردن
to make hay of
U
درهم برهم کردن
muddles
U
درهم وبرهم کردن
disorganising
U
درهم وبرهم کردن
fazed
U
درهم ریختن پریشان کردن
fazing
U
درهم ریختن پریشان کردن
faze
U
درهم ریختن پریشان کردن
huddling
U
مخفی کردن درهم ریختگی
huddled
U
مخفی کردن درهم ریختگی
huddles
U
مخفی کردن درهم ریختگی
engages
U
مجذوب کردن درهم انداختن
huddle
U
مخفی کردن درهم ریختگی
engage
U
مجذوب کردن درهم انداختن
fazes
U
درهم ریختن پریشان کردن
snafu
U
اشفته بودن درهم وبرهم کردن
muss
U
درهم وبرهم یاکثیف کردن تلاش
tangles
U
درهم گیر انداختن گوریده کردن
tangle
U
درهم گیر انداختن گوریده کردن
armed
U
مجهز
equipped
U
مجهز
barbed
U
مجهز
in full fig
U
مجهز
barded
U
مجهز
acoutre
U
مجهز
weaponed
U
مجهز
accoutred
U
مجهز
accoutered
U
مجهز
panoplied
U
مجهز و اراسته
supportive
U
مجهز کننده
jet propelled
U
مجهز به موتور جت
full sail
U
تبار مجهز
jet-propelled
U
مجهز به موتور جت
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
bugged
U
مجهز به میکروفن مخفی
on a war footing
U
مجهز واماده جنگ
weaponed
U
مجهز به جنگ افزار
turboprop jet engine
U
موتور جت مجهز به موتورتوربین
tower wagon
U
اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
under arms
U
مجهز باسلحه سبک و انفرادی
fuse cut out switch
U
کلید قطع مجهز به فیوز
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
squad cars
U
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad car
U
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
augmented turbofan
U
توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
connections
U
میلههای رابط
net posts
U
میلههای تور
picket fence
U
جاگذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
parallel bars
U
میلههای پارالل
grated
U
میلههای اهنی
four horsemen
U
جا گذاشتن میلههای 1 و 2 و4 و 7 یا 1 و 3 و 6 و 01
grate
U
میلههای اهنی
leave
U
میلههای جامانده
leaving
U
میلههای جامانده
maples
U
میلههای بولینگ
seal bars
U
میلههای اب بندی
rods of corti
U
میلههای کورتی
split
U
میلههای باقیمانده
grates
U
میلههای اهنی
combined circuit
U
مین مجهز به مدار عامل مرکب
dieselize
U
با موتور دیزل مجهز شدن یاکردن
cross barred
U
دارای میلههای عرضی
grate
U
پنجره میلههای اهخنی
grates
U
پنجره میلههای اهخنی
grated
U
پنجره میلههای اهخنی
seat bars
U
میلههای تکیه گاه
stanchion
U
میلههای عمودی ناو
driving bit
U
هویزه میلههای اسب
bacillar
U
بشکل میلههای کوچک
bacillary
U
بشکل میلههای کوچک
handing
U
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
gridiron
U
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
setup
U
وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
ends
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
spiller
U
انداختن تمام میلههای بولینگ با
pin deck
U
قسمت زیر میلههای بولینگ
ended
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
hig low jack
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
hand
U
میلههای تسخیرشده حریف در پایان
end
U
میلههای تحت دفاع بازیگرمعین
tear down
U
پاره پاره ومتلاشی کردن درهم دریدن
half worcester
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
converted
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
throw out
U
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
golden gate
U
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
convert
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
dead wood
U
میلههای افتاده بولینگ که درجا می ماند
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
double pinochle
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
converts
U
انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
pocket split
U
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
studs
U
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
bedpost
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
big four
U
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
blow
U
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
pumpkin
U
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
baby split
U
وضعی که میلههای 2 و 7 یا3 و 01 بولینگ باقی می ماند
fill
U
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pick a cherry
U
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
pinspotter
U
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
pinsetter
U
وسیله گذاشتن میلههای بولینگ بجای خود
fills
U
تعداد میلههای افتاده بولینگ با گوی دوم
pumpkins
U
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
blows
U
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
foundation
U
انداختن تمام میلههای بولینگ در دور نهم
titans
U
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan
U
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
worcester
U
باقی گذاشتن تمام میله هابجز میلههای 1 و 5 بولینگ
wood
U
چوب گلف با دسته دراز و سرچوبی میلههای بولینگ
pit
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pits
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
lanternpinion
U
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
pinfall
U
تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
sashes
U
قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میلههای چوبی بین شیشه ها نیزمیباشد
counts
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
bar graph
U
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
counting
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counts
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com