English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fan blower U بادزن مکانیکی یاماشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism U عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
fanning U بادزن
fans U بادزن
flabellum U بادزن
ventilatory U بادزن
fan U بادزن
fanned U بادزن
ventilators U هواکش بادزن
range deflection fan U بادزن سمت
ventilator U هواکش بادزن
cooling fan U دمنده [دستگاه بادزن]
ventilators U دمنده ها [دستگاه بادزن]
fans U دمنده ها [دستگاه بادزن]
ventilator U دمنده [دستگاه بادزن]
cooling fans U دمنده ها [دستگاه بادزن]
navigational grid U بادزن کمک ناوبری
blowers U دمنده ها [دستگاه بادزن]
range deflection fan U بادزن سمت و برد
fan U دمنده [دستگاه بادزن]
blower U دمنده [دستگاه بادزن]
mechanical U مکانیکی
gadgets U مکانیکی
gadget U مکانیکی
mechnical U مکانیکی
robots U ادم مکانیکی
grab bucket U بیل مکانیکی
forklift track U بیل مکانیکی
dynamic viscosity U گرانروی مکانیکی
absolute viscosity U گرانروی مکانیکی
dashpot U خفه کن مکانیکی
crane shovel U بیل مکانیکی
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
contact mine U مین مکانیکی
actuator U عملگر مکانیکی
robot U ادم مکانیکی
grab crane U بیل مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
mechanicalness U خاصیت مکانیکی
mechanician U هنرور مکانیکی
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
power shovel U بیل مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
mechanical efficiency U کارایی مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
mechanic U هنرور مکانیکی
bucket U بیل مکانیکی
mechanisms U اجزاء مکانیکی
shovels U بیل مکانیکی
shovelling U بیل مکانیکی
shovelled U بیل مکانیکی
shoveling U بیل مکانیکی
shovel U بیل مکانیکی
shoveled U بیل مکانیکی
buckets U بیل مکانیکی
ultrasonic U نوسانات مکانیکی
mechanically U بطور مکانیکی
automaton U ادم مکانیکی
automatons U ادم مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
fractional sampling U نمونه گیری مکانیکی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motor U منبع نیروی مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
mechanical analysis U تجزیه مکانیکی خاک
grab bucket crane U جرثقیل با بیل مکانیکی
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
mechanical data processing U پردازش داده مکانیکی
motors U منبع نیروی مکانیکی
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry U وسایل کوچک مکانیکی
power rammer U زمین کوب مکانیکی
elision U باقوه مکانیکی شکستن
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
electronic U یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
static equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical equilibrium U تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
booms U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful U حجم و اندازه بیل مکانیکی
boom U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical move U حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
boomed U بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
mechanical sweep U مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
rocker shovel U بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
materiel U قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
thermodynamics U مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
powers U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbenches U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
workbench U میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
ascender U وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
lever watch U سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
electromotion U جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
inductive coupling U شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
coupler U وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
break down U توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
android U نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
major cycle U کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
selectors U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
actuator U وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
selector U وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
stepped motor U دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
cabs U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
retraction lock U وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
end stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
stop [Engineering] U توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
cab U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
ganged U وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
CD U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs U وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
flutter U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection U متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clapper U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clappers U بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine U ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
lifter U وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
dat U درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
arm U وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
conservation [darn] U مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com