English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
upset U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
upsetting U باخت رقیب محبوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loss U باخت
defeat U باخت
defeated U باخت
defeating U باخت
defeats U باخت
tank U باخت عمدی
gambles U برد و باخت
gambled U برد و باخت
gamble U برد و باخت
lemon U باخت عمدی
lemons U باخت عمدی
sudden death U ناگهان باخت
sudden-death U ناگهان باخت
unbeatable U باخت ناپذیر
loss on points U باخت با امتیاز
the game is up U بازی باخت
win:i had twowins and onedefc U من دو بردداشتم و یک باخت
dump U باخت عمدی
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
sweeting U محبوب
love some U محبوب
love less U نا محبوب
lief U محبوب
soul mate U محبوب
chary U محبوب
favourite U محبوب
popular U محبوب
beloved U محبوب
deary U محبوب
favorite U محبوب
gracioso U محبوب
dears U محبوب
dearest U محبوب
dearer U محبوب
dear U محبوب
cuddlesome U محبوب
honey U محبوب
favourites U محبوب
loveable U محبوب
favorites U محبوب
lovable U محبوب
darlings U محبوب
darling U محبوب
what is the score U حساب برد و باخت چقدراست
defaulting U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaults U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
default U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaulted U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
love object U شیئی محبوب
popularization U محبوب سازی
apple of the eye U محبوب نوردیده
belovedby ball U محبوب همه
finger horse U اسب محبوب
endearing U محبوب کننده
beloved of all U محبوب همه
loving U بامحبت محبوب
favorite U بازیگر یا تیم محبوب
pug U ادم محبوب فاحشه
pugs U ادم محبوب فاحشه
kitsch U محبوب ولی کم ارزش
ladykiller U مرد محبوب زنان
ladykillers U مرد محبوب زنان
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
jump on the bandwagon <idiom> [پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
sorehead U شخص کم فرفیت که در اثر باخت یا شکست عصبانی میشود
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
unrivaled U بی رقیب
rival U رقیب
competitor U رقیب
vier U رقیب
competitors U رقیب
unapproachable U بی رقیب
adversarial U رقیب
competitress U رقیب
corrival U رقیب
emulative U رقیب
opponents U رقیب
opponent U رقیب
rivaling U رقیب
rivalled U رقیب
rivals U رقیب
rivaled U رقیب
adversary U رقیب
rivalling U رقیب
adversaries U رقیب
inimitable U بی رقیب
incomparable U بی رقیب
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
vied U رقیب شدن
vies U رقیب شدن
outfoot U سریعتر از رقیب
vie U رقیب شدن
antagonists U رقیب دشمن
antagonist U رقیب دشمن
corrival U رقیب شدن
contained U جلو رقیب را گرفتن
outkick U تندتر از رقیب دویدن
underprice U قیمت کمتر از رقیب
contains U جلو رقیب را گرفتن
contain U جلو رقیب را گرفتن
immortalize rug U فرش جاودانی و بدون رقیب
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
burn off U خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com