English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loss on points U باخت با امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
defeated U باخت
defeat U باخت
defeating U باخت
defeats U باخت
loss U باخت
lemons U باخت عمدی
gambles U برد و باخت
sudden death U ناگهان باخت
sudden-death U ناگهان باخت
lemon U باخت عمدی
tank U باخت عمدی
gambled U برد و باخت
gamble U برد و باخت
dump U باخت عمدی
unbeatable U باخت ناپذیر
the game is up U بازی باخت
win:i had twowins and onedefc U من دو بردداشتم و یک باخت
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
upset U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
upsetting U باخت رقیب محبوب
defaulting U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
defaults U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
default U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
what is the score U حساب برد و باخت چقدراست
defaulted U غیبت بازیگر یا تیم و باخت
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
Those who lose must step out. U هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
sorehead U شخص کم فرفیت که در اثر باخت یا شکست عصبانی میشود
losing game U بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
distinction U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
licences U امتیاز
licence U امتیاز
rectum U امتیاز
royalty U حق امتیاز
rectums U امتیاز
licenses U امتیاز
pas U امتیاز
privilege U امتیاز
ad U امتیاز
ads U امتیاز
distinctions U امتیاز
scorelines U خط امتیاز
royalties U حق امتیاز
scoreline U خط امتیاز
franchises U امتیاز
act of grace U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
game bird U یک امتیاز
pre eminence U امتیاز
priviege U امتیاز
prominency U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
upper hand U امتیاز
franchise U امتیاز
lease U امتیاز
leases U امتیاز
charter U امتیاز
chartered U امتیاز
chartering U امتیاز
charters U امتیاز
run U یک امتیاز
runs U یک امتیاز
point U امتیاز
prerogative U امتیاز
prerogatives U امتیاز
prominence U امتیاز
franc U امتیاز
francs U امتیاز
advantage U امتیاز
scores U امتیاز
crediting U امتیاز
plus U امتیاز
scored U امتیاز
credits U امتیاز
credited U امتیاز
concessions U امتیاز
score U امتیاز
concession U امتیاز
credit U امتیاز
insurance U امتیاز مطمئن
patented U امتیاز نامه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
awarding of points U امتیاز دادن
scoreless U بدون امتیاز
decision U برنده با امتیاز
set point U اخرین امتیاز
precedency U امتیاز سابقه
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
win on points U پیروزی با امتیاز
score sheet U برگ امتیاز
worst- U امتیاز اوردن
worst U امتیاز اوردن
foot score line خط امتیاز انتهایی
patents U امتیاز نامه
concessioner U صاحب امتیاز
differentia U وجه امتیاز
double figures U امتیاز دو رقمی
patenting U امتیاز نامه
field privilege U امتیاز فیلد
game point U امتیاز پایانی
grantee U صاحب امتیاز
licence owner U صاحب امتیاز
concessionary U صاحب امتیاز
concessionaire U صاحب امتیاز
concessionary agreement U امتیاز نامه
patent U امتیاز نامه
perfect score U امتیاز کامل
outpoint U برنده با امتیاز
headstart U امتیاز در شروع
privileged U امتیاز دار
privileged U دارای امتیاز
maritime lien U امتیاز دریایی
chalk up U کسب امتیاز
magna cum laude U با امتیاز زیاد
concession deed U امتیاز نامه
law of advantage U قانون امتیاز
match points U اخرین امتیاز
love U امتیاز صفر
loved U امتیاز صفر
loves U امتیاز صفر
odder U امتیاز دادن
odd U امتیاز دادن
convert U امتیاز گرفتن
ace U امتیاز سرویس
decisions U برنده با امتیاز
converts U امتیاز گرفتن
aces U امتیاز سرویس
converting U امتیاز گرفتن
precedence U امتیاز سابقه
go-ahead U امتیاز برتر
preferential U امتیاز دهنده
converted U امتیاز گرفتن
oddest U امتیاز دادن
match point U اخرین امتیاز
counts U تعداد امتیاز توپزن
counting U تعداد امتیاز توپزن
deciding U امتیاز سرنوشت ساز
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
counted U تعداد امتیاز توپزن
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
point spread U امتیاز قابل انتظار
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
patent U دارای حق امتیاز امتیازی
down U عقب افتادن در امتیاز
burn U امتیاز گرفتن از حریف
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
patents U دارای حق امتیاز امتیازی
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
double bogey U دوبار کسب امتیاز
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
equaliser U امتیاز مساوی کننده
patented U دارای حق امتیاز امتیازی
patenting U دارای حق امتیاز امتیازی
ice U امتیاز سرنوشت ساز
scoring key U [کلید امتیاز دهی]
high run U حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
home court advantage U امتیاز بازی در خانه
home whistle U امتیاز واقعی یا فرضی
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
privileged U دارای امتیاز یا حق ویژه
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
bowled for a duck U باختن بازیگر بی امتیاز
bowling average U معدل امتیاز بازیگربولینگ
brassage U حق امتیاز سکه زدن
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
licensee U صاحب جواز یا امتیاز
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
indult U اجازه نامه امتیاز
count U تعداد امتیاز توپزن
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
decisions U برنده کشتی با امتیاز
tallied U کسب یا ثبت امتیاز
To gain an advantage. U کسب امتیاز کردن
decision U برنده کشتی با امتیاز
tallies U کسب یا ثبت امتیاز
software license U امتیاز نرم افزار
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
thirty U دومین امتیاز گیم
To score points. U امتیاز آوردن ( ورزش )
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com