Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spade
U
بابیل برگرداندن
spades
U
بابیل برگرداندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spuds
U
سیب زمینی بابیل کندن
spud
U
سیب زمینی بابیل کندن
replay
U
برگرداندن
regurgitating
U
برگرداندن
regurgitates
U
برگرداندن
regurgitated
U
برگرداندن
regurgitate
U
برگرداندن
translating
U
برگرداندن
translates
U
برگرداندن
translated
U
برگرداندن
translate
U
برگرداندن
upsetting
U
برگرداندن
bring back
U
برگرداندن
retorts
U
برگرداندن
upsets
U
برگرداندن
upset
U
برگرداندن
retort
U
برگرداندن
replays
U
برگرداندن
replaying
U
برگرداندن
replayed
U
برگرداندن
avert
U
برگرداندن
averted
U
برگرداندن
blenched
U
برگرداندن
blenches
U
برگرداندن
reflect
U
برگرداندن
reflecting
U
برگرداندن
reflects
U
برگرداندن
blench
U
برگرداندن
dishonours
U
برگرداندن چک
averting
U
برگرداندن
averts
U
برگرداندن
dishonored
U
برگرداندن چک
dishonoring
U
برگرداندن چک
dishonors
U
برگرداندن چک
dishonour
U
برگرداندن چک
dishonoured
U
برگرداندن چک
dishonouring
U
برگرداندن چک
diverging
U
برگرداندن
reset
U
برگرداندن
retroject
U
برگرداندن
blenching
U
برگرداندن
reversion
U
برگرداندن
to bring back
U
برگرداندن
to turn off
U
برگرداندن
to put a bout
U
برگرداندن
rootle
U
برگرداندن
send back
U
برگرداندن
to send back
U
برگرداندن
turnover
U
برگرداندن
evert
U
برگرداندن
transact
U
برگرداندن
redeploy
[staff]
U
برگرداندن
renvoi
U
برگرداندن
convert
U
برگرداندن
replicates
U
برگرداندن تازدن
replicated
U
برگرداندن تازدن
replicate
U
برگرداندن تازدن
replicating
U
برگرداندن تازدن
to pay back
U
برگرداندن افزودن
to put a bout a horse
U
سر اسب را برگرداندن
evoking
U
فراخواندن برگرداندن
returns
U
مراجعت برگرداندن
returning
U
مراجعت برگرداندن
returned
U
مراجعت برگرداندن
make up
<idiom>
U
بازیافتن ،برگرداندن
return
U
مراجعت برگرداندن
decode
U
برگرداندن رمز
decodes
U
برگرداندن رمز
evokes
U
فراخواندن برگرداندن
evocate
U
فراخواندن برگرداندن
decoded
U
برگرداندن رمز
curl of the lip
U
برگرداندن یا اویختن لب
evoke
U
فراخواندن برگرداندن
re echo
U
دوباره برگرداندن
to refuse somebody entry
[admission]
U
کسی را در مرز برگرداندن
intervert
U
سوی دیگر برگرداندن
handtwist retrieve
U
طرز برگرداندن نخ ماهیگیری
repatriates
U
بمیهن خود برگرداندن
repatriated
U
بمیهن خود برگرداندن
repatriate
U
بمیهن خود برگرداندن
vomits
U
استفراغ کردن برگرداندن
vomited
U
استفراغ کردن برگرداندن
suspension of vouchers
U
برگرداندن اسناد هزینه
restoring
U
بحال اول برگرداندن
supinate
U
بخارج برگرداندن دست
restoring
U
برگرداندن به وضعیت جدید
repatriating
U
بمیهن خود برگرداندن
bead
U
برگرداندن لبههای ورق
beads
U
برگرداندن لبههای ورق
restore
U
بحال اول برگرداندن
restored
U
بحال اول برگرداندن
restored
U
برگرداندن به وضعیت جدید
restores
U
بحال اول برگرداندن
restores
U
برگرداندن به وضعیت جدید
restitute
U
بحال اول برگرداندن
to turn over
U
محول کردن برگرداندن
to tutn end for end
U
وارونه کردن برگرداندن
turn over
U
وارونه کردن برگرداندن
turn the clock back
<idiom>
U
زمان را به عقب برگرداندن
vomit
U
استفراغ کردن برگرداندن
rehabilitate
U
بحال نخست برگرداندن
converted
U
برگرداندن وارونه کردن
converts
U
برگرداندن وارونه کردن
converting
U
برگرداندن وارونه کردن
reverse
U
برگرداندن پشت و رو کردن
reversed
U
برگرداندن پشت و رو کردن
reverses
U
برگرداندن پشت و رو کردن
rehabilitating
U
بحال نخست برگرداندن
rehabilitates
U
بحال نخست برگرداندن
rehabilitated
U
بحال نخست برگرداندن
convert
U
برگرداندن وارونه کردن
reversing
U
برگرداندن پشت و رو کردن
repatriation
U
برگشتن یا برگرداندن به میهن
repatriations
U
برگشتن یا برگرداندن به میهن
turn
U
تاه زدن برگرداندن
turns
U
تاه زدن برگرداندن
restore
U
برگرداندن به وضعیت جدید
cover
U
اماده برای برگرداندن توپ
coverings
U
اماده برای برگرداندن توپ
turn in
U
بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
counter
U
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
countered
U
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
countering
U
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
covers
U
اماده برای برگرداندن توپ
eversion
U
برگرداندن پلک چشم وغیره
reversion
U
برگرداندن شیب معکوس دادن
intervert
U
بخود اختصاص دادن برگرداندن
retaliates
U
عین چیزی را بکسی برگرداندن
retaliate
U
عین چیزی را بکسی برگرداندن
remanding
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
recover
U
برگرداندن چیزی که گم شده بود
recovering
U
برگرداندن چیزی که گم شده بود
remanded
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remand
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
recovers
U
برگرداندن چیزی که گم شده بود
resets
U
برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
retaliated
U
عین چیزی را بکسی برگرداندن
retaliating
U
عین چیزی را بکسی برگرداندن
remands
U
به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
reset
U
برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
recovery
U
برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
to invert a fraction
U
برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
supination
U
چرخاندن کف دست به سمت بالا برگرداندن پا
recoveries
U
برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
to send home
U
به خانه
[از جایی که آمده اند]
برگرداندن
recuperation
U
عمل برگرداندن لوله بجای خود
to translate something
[from/into a language]
U
برگرداندن
[نوشتنی]
چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
backspace tape
U
فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
repristinate
U
بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
echoes
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
rewind
U
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewound
U
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
echoes
U
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
backtab
U
برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
echoed
U
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echo
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoing
U
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
maximise
U
برگرداندن نشانه برنامه به پنجره اصلی نمایش آن
echoed
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
rewinds
U
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
echoing
U
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
to turn down
U
وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
rewinding
U
برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
echo
U
برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
irredentist
U
طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
recovery
U
برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
recoveries
U
برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
resets
U
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset
U
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
reconstitutes
U
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
reconstituted
U
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute
U
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
line up billiard
U
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
reconstituting
U
برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
backup
U
دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
loop
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
looped
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loops
U
برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
countermand
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanded
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermands
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanding
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
self-
U
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com