English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (647 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
x ray U بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
xrays U اشعه ایکس
x ray U اشعه ایکس
x radiation U اشعه ایکس
X-rays U اشعه ایکس
X-rayed U اشعه ایکس
X-ray U اشعه ایکس
X-raying U اشعه ایکس
x rays U اشعه ایکس
crookes tube U لامپ اشعه ایکس
roentgenography U پرتونگاری با اشعه ایکس
rem U مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
rem U مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
x rays U پرتو ایکس
X chromosome U فامتن ایکس
roentgen ray U پرتو ایکس
X-ray U پرتو ایکس
X-raying U پرتو ایکس
blank flange U قطعه- ایکس
X chromosomes U فامتن ایکس
x band U باند- ایکس
x cut U برش ایکس
X-rayed U پرتو ایکس
x axis defelection U انحراف- ایکس
x potentiometer U پتانسیومتر ایکس
x radiation U پرتو ایکس
x axis U محور ایکس ها
x axis U محور ایکس
bx cable U لوله ب ایکس
b.x. conductor U کابل ب ایکس
nike x U موشک نایک ایکس
x y switch U کلید ایکس- ایگرگ
roentgen diffractometry U بلورنگاری پرتو ایکس
x ray crystallography U بلورنگاری پرتو ایکس
x y presentation U نمایش ایکس- ایگرگ
x ray tube U لامپ پرتو ایکس
x ray analysis U تحلیل پرتو ایکس
x ray microdiffraction U پراش پرتو ایکس
x ray apparatua U دستگاه پرتو ایکس
soft x rays U پرتو ایکس کم نفوذ
x y selector U سلکتور ایکس- ایگرگ
x ray diffraction U پراش پرتو ایکس
hard x ray U پرتو ایکس سخت
x y recorder U دستگاه ثبات ایکس- ایگرگ
the integral from a to b of f-of-x with respect to x U انتگرال اف ایکس بین آ و ب [ریاضی]
x axis amplifier U تقویت کننده محور ایکس
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
x engine U موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
tomography U فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
infrared imagery U عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
photograph U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed U عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
gun U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
guns U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
shoot U فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots U فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
non interlaced U سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
put to test U امتحان کردن
tested U امتحان کردن
to make a trial of U امتحان کردن
examining U امتحان کردن
trials U امتحان کردن
test U امتحان کردن
tries U امتحان کردن
trial U امتحان کردن
examine U امتحان کردن
to bring to the proof U امتحان کردن
tests U امتحان کردن
examined U امتحان کردن
to give an examination U امتحان کردن
try U امتحان کردن
examines U امتحان کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
check U امتحان کردن بازرسی
checked U امتحان کردن بازرسی
invigilating U در امتحان نظارت کردن
invigilate U در امتحان نظارت کردن
invigilates U در امتحان نظارت کردن
invigilated U در امتحان نظارت کردن
try (something) out <idiom> U امتحان کردن(چیزی)
reexamine U دوباره امتحان کردن
tested U ازمایش کردن امتحان
tests U ازمایش کردن امتحان
try on <idiom> U امتحان کردن لباس
test U ازمایش کردن امتحان
checks U امتحان کردن بازرسی
to put to proof U امتحان کردن محک زدن
to check out something U چیزی را بررسی یا امتحان کردن
palpate U لمس کردن امتحان نمودن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
examination U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations U معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
beams U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
beam U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
to try something completely new <idiom> U چیزی [روشی ] کاملا متفاوت امتحان کردن
scores U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score U نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
photography U عکسبرداری
inquire U تحقیق کردن امتحان کردن
inquires U تحقیق کردن امتحان کردن
enquires U تحقیق کردن امتحان کردن
inquired U تحقیق کردن امتحان کردن
enquired U تحقیق کردن امتحان کردن
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
retaken U عکسبرداری شده
photoreconnaissance U عکسبرداری اکتشافی
retakes U عکسبرداری شده
retake U عکسبرداری شده
radiography U عکسبرداری رادیو
retaking U عکسبرداری شده
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
skiascopy U عکسبرداری از شبکیه چشم
run U یک راه عکسبرداری هواپیما
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
runs U یک راه عکسبرداری هواپیما
telephotography U عکسبرداری از مسافات دور
telephotographic U عکسبرداری از مسافات دور
poses U قیافه گیری برای عکسبرداری
pose U قیافه گیری برای عکسبرداری
photoheliograph U دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
posed U قیافه گیری برای عکسبرداری
posing U قیافه گیری برای عکسبرداری
radiolucency U درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
continuous strip camera U دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
wide angle U عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle U عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
black writer U چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
radiant exposure U وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
continuous strip photography U عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
infra red link U سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
ray U اشعه
deflecting U یا اشعه
deflected U یا اشعه
radiation U اشعه
deflects U یا اشعه
rays U اشعه ها
deflect U یا اشعه
check U امتحان
assays U امتحان
tentatively U من باب امتحان
test U امتحان
checks U امتحان
tests U امتحان
examination U امتحان
examinations U امتحان
checked U امتحان
tested U امتحان
assay U امتحان
examination U امتحان
examinations U امتحان ها
tests U امتحان ها
trial U امتحان
checking U امتحان
quiz [American] U امتحان
inspection U امتحان
try U امتحان
trial U امتحان
test U امتحان
trials U امتحان ها
trials U امتحان
quiz U امتحان
quizzes U امتحان
tries U امتحان
rays of light U اشعه نور
cosmic rays U اشعه کیهانی
beta radiation U اشعه بتا
silvery rays U اشعه نقرهای
microwave radiation U اشعه میکروموجی
X-ray U اشعه رونتگن
reseau U اخراج اشعه
x ray beam U اشعه رونتگن
gammas U اشعه گاما
radiation sickness U بیماری اشعه
x ray U اشعه مجهول
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com