English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
That's quite another matter. U این که کاملا موضوع دیگری است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I tell you this in all seriousness. U این موضوع ؟ ؟ کاملا"جدی می گویم
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
This is a different thing altogether. U این کاملا" چیز دیگری است
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
So much for ... ! <idiom> U اینقدر از ... بس است ! [برویم سر موضوع یا چیز دیگری] [اصطلاح روزمره]
The football players are warming up before the game ( match) . U هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
entirely U کاملا
brand new U کاملا نو
thoroughly U کاملا"
totally U کاملا
smacks U کاملا
open and shut U کاملا
intoto U کاملا
thru U کاملا
in full U کاملا
partitur U کاملا
open-and-shut U کاملا
sounds U کاملا
absolutely dry کاملا
smacked U کاملا
all around U کاملا
sopping U کاملا
perfectly U کاملا"
utterly U کاملا
exactly U کاملا
completely <adv.> U کاملا
purely U کاملا"
scot ant lot U کاملا
stone deaf U کاملا کر
smack U کاملا
in its entirety U کاملا
soundest U کاملا
definitely <adv.> U کاملا
by all means <adv.> U کاملا
absolutely <adv.> U کاملا
de- U کاملا
spankings U کاملا
spanking U کاملا
to its full extent <adv.> U کاملا
fully U کاملا
hand and foot U کاملا
comprehensive <adv.> U کاملا
jam-packed U کاملا پر
teetotally U کاملا
richly U کاملا"
wholly U کاملا
root and branch U کاملا
to the quick U کاملا
quite U کاملا
altogether U کاملا
egregiously U کاملا
replete U کاملا پر
sound U کاملا
to the full U کاملا
partitura U کاملا
to a t U کاملا
whole hog U کاملا
to a turn U کاملا
sounded U کاملا
to perfection U کاملا
well <adv.> U کاملا
quite [completely, perfectly] <adv.> U کاملا
absolutely U کاملا"
in all seriousness <adv.> U کاملا جدی
kaput U کاملا شک ست خورده
four-square U کاملا مربع
quite seriously <adv.> U کاملا جدی
identical U کاملا" برابر
point device U کاملا راست
dead center <idiom> U کاملا وسط
chock-a-block U کاملا کشیده
chock-a-block U کاملا افراشته
span new U کاملا تازه
for all the world like U کاملا` شبیه
full-suspension <adj.> U کاملا معلق
bang on U کاملا درستوصحیح
due U درست کاملا"
close up U کاملا افراشته
close-up U کاملا افراشته
close-ups U کاملا افراشته
zonked U کاملا خسته
to a T <idiom> U کاملا،دقیقا
heavily armed U کاملا مسلح
full duplex U کاملا" دو رشتهای
full duplex U کاملا دو رشتهای
full blown U کاملا افراشته
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
fitting allowance U کاملا" اندازه
fit like a glove <idiom> U کاملا مناسب
broad a wake U کاملا بیدار
evolute U کاملا روییده
perfectly elastic U کاملا با کشش
outright U کاملا بیدرنگ
head over heels <idiom> U کاملا ،عمیقا
come full circle <idiom> U کاملا برعکس
put across <idiom> کاملا فهمیدن
down to the ground U ازهرحیث کاملا
outrightly U کاملا بیدرنگ
fully automatic U کاملا" خودکار
inextenso U کاملا بلند
absolute dry U کاملا" خشک
wide-awake U کاملا بیدار
wide awake U کاملا بیدار
stone broke U کاملا ورشکست
stone blind U کاملا کور
armed to the teeth U کاملا` مسلح
air dry U کاملا خشک
dead even U کاملا مساوی
It was a complete surprise to me . U کاملا" غافلگیر شدم
birthday suit <idiom> U کاملا لخت وبرهنه
widest U پرت کاملا باز
to be absolutely determined U کاملا مصمم بودن
to wreck U کاملا خراب کردن
far cry <idiom> U چیزی کاملا متفاوت
through U از اغاز تا انتها کاملا
ignoramus U شخص کاملا بی سواد
That's quite enough. U اون کاملا کافیه.
full duplex channel U مجرای کاملا دو رشتهای
a whole new ball game <idiom> U یک ماجرای کاملا متفاوت
engrossed U کاملا اشغال شده
he is the very moral U کاملا مانند است به
ignoramuses U شخص کاملا بی سواد
wear out U کاملا خسته کردن
perfectly inelastic supply U عرضه کاملا بی کشش
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
to read through something U چیزی را کاملا خواندن
utters U باعلی درجه کاملا
smashup U کاملا خرد شده
uttered U باعلی درجه کاملا
to read over something U چیزی را کاملا خواندن
It's all over. U همه اش [کاملا] تمام شد.
in perfect trim U کاملا اراسته یا اماده
utter U باعلی درجه کاملا
perfectly elastic supply U عرضه کاملا با کشش
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
well-done steak U استیک کاملا پخته
brand new <idiom> U کاملا تازه وجدید
wider U پرت کاملا باز
wide U پرت کاملا باز
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
routed U کاملا شکست دادن
computer integrated manufactureing U کارخانه کاملا" اتوماتیک
routs U کاملا شکست دادن
rout U کاملا شکست دادن
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
absorb کاملا فرو بردن
perfects U کاملا رسیده تکمیل کردن
perfecting U کاملا درست و بدون غلط
perfect U کاملا رسیده تکمیل کردن
perfecting U کاملا رسیده تکمیل کردن
That's sheer madness. U کاری کاملا ابلهانه ای است.
perfected U کاملا درست و بدون غلط
perfected U کاملا رسیده تکمیل کردن
to compare apples and oranges <idiom> U چیزهای کاملا گوناگون را با هم برابرکردن
perfect U کاملا درست و بدون غلط
perfects U کاملا درست و بدون غلط
appressed U کاملا نزدیک و مجاور چیزی
bright luster U صیقل کاری کاملا" براق
unfledged U پر در نیاورده کاملا رشد نکرده
We know it for a fact that… U برایمان کاملا" معلوم است که ...
I read through the letter. U من این نامه را کاملا میخوانم.
blasius flow U جریان کاملا لایهای تئوریکی
all round U کاملا شامل هر چیز یا هرکس
to knock somebody's socks off <idiom> <verb> U کسی را کاملا غافلگیر کردن
to bowl somebody over <idiom> <verb> U کسی را کاملا غافلگیر کردن
to blow somebody's mind <idiom> <verb> U کسی را کاملا غافلگیر کردن
to eat somebody alive U کسی را کاملا شکست دادن
to eat somebody alive U بر کسی کاملا غلبه شدن
It's Lombard Street to a China orange. <idiom> U کاملا مسلم وقطعی است.
dead set against something <idiom> U کاملا مصمم در انجام کاری
rub out <idiom> U کاملا ویرا کردن ،کشتن
fall over oneself <idiom> U کاملا مشتاق انجام کاری
fit as a fiddle <idiom> U روپا ،کاملا تندرست وسلامت
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
It was a mere accident that we met. U ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
His jealousy is completely uncalled-for. U حسادت او [مرد] کاملا بی ربط است.
perfecting U ساختن چیزی که کاملا درست است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com