Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
In what sense are you using this word ?
U
این کلمه را به چه معنی بکار می برد ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synonym
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms
U
کلمه مترادف کلمه هم معنی
fallal
U
کلمه بی معنی
falderol
U
کلمه بی معنی
this word means a dog
U
معنی این کلمه سگ است
The sense of this word is not clear .
U
معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
lection
U
اختلاف معنی یا تلفظ یک کلمه بامتن چیزی
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
homonym
U
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
leiwen
U
لی وان
[در اصطلاح به معنی رعد می باشد و نگاره آن در حواشی فرش های چین بکار می رفته است.]
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
parmakli
U
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
scripsit
U
بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
jingo
U
کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
hyphen
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
U
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
U
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
masks
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
kepse motife
U
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
zero compression
U
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
acceptation
U
قبول معنی عرف معنی مصطلح
worded
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
U
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
signify
U
معنی دادن معنی بخشیدن
signifying
U
معنی دادن معنی بخشیدن
signifies
U
معنی دادن معنی بخشیدن
least significant bit
U
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
U
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
U
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
worded
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers
U
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
U
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
U
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
U
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext
U
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
syllable
U
جزء کلمه مقطع کلمه
syllables
U
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
U
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
U
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
U
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifted
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
U
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
U
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
definition
U
معنی
definitions
U
معنی
implications
U
معنی
implication
U
معنی
equipollent
U
هم معنی
fool begged
U
بی معنی
meaningful
U
پر معنی
meaningfully
U
پر معنی
of no significance
U
بی معنی
hokum
U
بی معنی
significance
U
معنی
purport
U
معنی
neer do well or well
U
بی معنی
abstract
U
معنی
irrationable
U
بی معنی
purporst
U
معنی
to explain away
U
معنی
abstracts
U
معنی
abstracting
U
معنی
purported
U
معنی
purporting
U
معنی
significant
U
پر معنی
significantly
U
پر معنی
signification
U
معنی
purports
U
معنی
insensate
U
بی معنی
unmeaning
U
بی معنی
intendment
U
معنی
tosh
U
بی معنی
meaning less
U
بی معنی
meaning
U
معنی
meaningless
U
بی معنی
drifts
U
معنی
drifting
U
معنی
frothy
U
بی معنی
translation
U
معنی
drifted
U
معنی
pointless
U
بی معنی
drift
U
معنی
semantics
U
معنی
dulls
U
بی معنی
synonymous
U
هم معنی
rigmaroles
U
بی معنی
irrational
U
بی معنی
innuendos
U
معنی
dulling
U
بی معنی
dullest
U
بی معنی
innuendoes
U
معنی
dulled
U
بی معنی
dull
U
بی معنی
rigmarole
U
بی معنی
innuendo
U
معنی
dumber
U
بی معنی
effect
U
معنی
witless
U
بی معنی
dumb
U
بی معنی
dumbest
U
بی معنی
duller
U
بی معنی
meanings
U
معنی
effected
U
معنی
effecting
U
معنی
purport
U
معنی دادن
literal
U
معنی اصلی
synonym
U
واژه هم معنی
insignificance
U
بی معنی گری
mal
U
پیشوندی که معنی بد
pregnantly
U
بطور پر معنی
intending
U
معنی دادن
polysemous
U
بسیار معنی
intend
U
معنی دادن
significant
U
معنی دار
intends
U
معنی دادن
opposite meaning
U
معنی متضاد
opposite meaning
U
معنی وارونه
balderdash
U
سخن بی معنی
significantly
U
معنی دار
parexcellence
U
بتمام معنی
neer do well or well
U
ادم بی معنی
equivalent
U
مترادف هم معنی
mystic sense
U
معنی پوشیده
mystic sense
U
معنی رمزی
equivalents
U
مترادف هم معنی
punctual
U
معنی دار
literal sense
U
معنی لغوی
synonyms
U
واژه هم معنی
lexical meaning
U
معنی لغوی
figurative sense
U
معنی مجازی
fandangle
U
چیزبی معنی
fallal
U
چیزبی معنی
abstract noun
U
اسم معنی
falderol
U
چیز بی معنی
falderal
U
چیز بی معنی
meanings
U
معنی دار
dead dog
U
ادم بی معنی
by extension
U
باتعمیم معنی
by extension
U
بابسط معنی
blat
U
بی معنی و بی ملاحظه
amphibolic
U
دارای دو معنی
idea
U
مقصود معنی
ideas
U
مقصود معنی
meaning
U
معنی دار
meaningful
U
معنی دار
moral
U
پند معنی
frothily
U
بطوربی معنی
in letter and in spirit
U
ئر لفظ و در معنی
inept
U
ناجور بی معنی
it does not make sense
U
معنی نمیدهد
inutility
U
اوم بی معنی
blatherskite
U
سخن بی معنی
purported
U
معنی دادن
purporting
U
معنی دادن
twaddle
U
سخن بی معنی
purports
U
معنی دادن
absurd
U
مزخرف بی معنی
jargon
U
سخن بی معنی
insignificancy
U
بی معنی گری
inexpessive
U
بی اثر بی معنی
pith
U
پر معنی وعمیق
modification
U
تصرف در معنی
grammatical sense
U
معنی دستوری
meaningfully
U
معنی دار
trope
U
معنی مجازی
with out rhyme or reason .
U
بی معنی وقافیه
Anglo-
U
پیشوند به معنی
meaner
U
معنی داشتن
significant figure
U
رقم با معنی
significative
U
معنی دار
meanest
U
معنی داشتن
suggesting a meaning
U
افاده معنی
sensed
U
شعور معنی
par excellence
U
به تمام معنی
dyed-in-the-wool
U
به تمام معنی
mean
U
معنی داشتن
fall into place
U
معنی گرفتن
wish wash
U
سخن بی معنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com