Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
we ran out of these goods
U
این کالای ما تمام شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
buyer's over
U
حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
cost of goods purchased
U
قیمت تمام شده کالای خریداری شده
cost of sales
U
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
Other Matches
labeled cargo
U
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
consignment
U
کالای امانی
rip-offs
U
کالای قلابی
rip-off
U
کالای قلابی
general cargo
U
کالای معمولی
limited editions
U
کالای محدود
giffen good
U
کالای گیفن
jetsam
U
کالای اب اورد
limited edition
U
کالای محدود
consignments
U
کالای امانی
Contraband goods.
U
کالای قا چاق
final goods
U
کالای نهائی
free good
U
کالای رایگان
frustrated cargo
U
کالای سرگردان
frustrated cargo
U
کالای متروکه
consumer goods
U
کالای مصرفی
stapling
U
کالای عمده
stapled
U
کالای عمده
staple
U
کالای عمده
shoddy
U
کالای تقلبی
consumer brand
U
کالای پر مصرف
commodity
U
کالای مصرفی
commodities
U
کالای مصرفی
goods afloat
U
کالای در راه
goods in pledge
U
کالای گروی
contraband
U
کالای غیرمجاز
labeled cargo
U
کالای ویژه
luxury good
U
کالای لوکس
merchandise
U
کالای تجارتی
naval stores
U
کالای دریایی
normal good
U
کالای معمولی
normal good
U
کالای عادی
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
purpose made
U
کالای سفارشی
scaron
U
کالای کمیاب
smuggled goods
U
کالای قاچاق
the goods in question
U
کالای موردبحث
knit goods
U
کالای کش بافت
inferior good
U
کالای پست
contraband
U
کالای قاچاق
importing
U
کالای وارده
importing
U
کالای رسیده
imported
U
کالای وارده
imported
U
کالای رسیده
import
U
کالای وارده
import
U
کالای رسیده
wage good
U
کالای مزدی
in wards
U
کالای رسیده
stolen goods
U
کالای مسروقه
flotsam
U
کالای اب اورده
bonded good
U
کالای گمرکی
class ii property
U
کالای طبقه 2
class i property
U
کالای طبقه 1
shipment
[American]
U
کالای ارسالی
consumer's goods
U
کالای مصرفی
business goods
U
کالای تولیدی
consignment
U
کالای ارسالی
delivery
U
کالای ارسالی
dead stock
U
کالای بنجل
easy commodity
U
کالای نا مرغوب
fakement
U
کالای قلب
end item
U
کالای ضروری
consigned inventory
U
کالای امانی
economic good
U
کالای اقتصادی
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
staple goods
U
کالای بسیار ضروری
pilefered shipment
U
کالای حراج شده
delivery
U
کالای ارسال شده
importable
U
کالای قابل واردکردن
standards
U
کالای جانشین رزمی
dead stock
U
کالای بدون خریدان
standard
U
کالای جانشین رزمی
r. ofanyone's chattles
U
پس دادن کالای کسی
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
commodity market
U
بازار کالای مصرفی
secondary item
U
کالای تدارکاتی فرعی
to make a market of
U
با کالای دیگرمعاوضه کردن
inbound cargo
U
کالای تخلیه نشده
the free list
U
صورت کالای بی گمرک
velveting
U
کالای مخملی مخمل
opportunity cost
U
هزینههای کالای تولیدی
swag
U
کالای دزدیده شده
we d. in silks
U
ما کالای ابریشمی میفروشیم
consignment
U
کالای ارسال شده
scrap-heap
U
انبار کالای قراضه
perishable
U
کالای فاسد شدنی
perishable
U
کالای فاسد شونده
shipment
U
کالای در حال حمل
inwards
U
واردات کالای رسیده
shipments
U
کالای در حال حمل
consignment
U
محموله کالای ارسالی
consignment
U
کالای امانت فروش
consignments
U
کالای امانت فروش
scrap heap
U
انبار کالای قراضه
shipment
[American]
U
کالای ارسال شده
finished product
U
کالای اماده فروش
consignments
U
محموله کالای ارسالی
wreckage
U
کالای بازیافتی از کشتی و.....
perishable
U
کالای سریع الفساد
ban item
U
کالای ممنوع الورود
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
jettisons
U
بدریا ریزی کالای کشتی
exporting
U
بیرون بردن کالای صادره
exported
U
بیرون بردن کالای صادره
ocean manifest
U
بارنامه حمل کالای دریایی
jettisoned
U
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning
U
بدریا ریزی کالای کشتی
pilefered shipment
U
کالای فرسوده حراج شده
wares
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
roll out
U
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
ship ton
U
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
found shipment
U
کالای بدون بارنامه یا رسید
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
ware
U
کالای فروشی پرهیز کردن از
jettison
U
بدریا ریزی کالای کشتی
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
contract shipment number
U
شماره بارنامه کالای ارسالی
export
U
بیرون بردن کالای صادره
shipments
U
کالای حمل شده باکشتی
shipment
U
کالای حمل شده باکشتی
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
bulk cargo
U
کالای بسته بندی نشده
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
merchandies
U
معامله کردن کالای تجارتی
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
exclusion principle
U
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
sea borne goods
U
کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carriers
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods
U
مال دزدی کالای دزدیده شده
bulk carrier
U
کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreckage piece
U
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
complete substitution
U
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
fixed supply
U
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
inbound cargo
U
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
deck department
U
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
general stores
U
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
shipment
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
durable goods
U
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
spot sale
U
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
back order
U
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
staple
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapled
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
stapling
U
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
efficiency point
U
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
shipments
U
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
dock warrant
U
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
bulk carriers
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
tie in sales
U
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carrier
U
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
gold export point
U
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
standard
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
end item
U
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
wrecks
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standard
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards
U
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecking
U
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
tie-ins
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
caveat venditor
U
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
tie in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-in
U
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
slot machines
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
income velocity
U
دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
slot machine
U
ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
jumble shop
U
دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
preferentialism
U
اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
particular lien
U
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
owelty
U
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com