Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
This tape has just come out.
U
این نوار تازه درآمده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
played out
<idiom>
U
خسته ،از پا درآمده
spun wool
U
[پشم ریسیده شده و بصورت نخ درآمده]
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
The plan is now in action ( underway ) .
U
طرح اکنون بمرحله عمل درآمده است
roving
U
نخ نیم تاب
[نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
azimuth
U
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
perforated tape
U
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
U
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
autos
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tapes
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
nap side
U
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leader
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leaders
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drive
U
نوار چرخان نوار ران
tape drives
U
نوار چرخان نوار ران
fragment
U
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
video cassettes
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassette
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
filmstrip
U
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
new born
U
تازه
brand new
U
تر و تازه
inchoative
U
تازه
new
U
تازه
up-to-date
U
تازه
red hot
U
تازه
newest
U
تازه
the new world
U
تازه
green
U
تازه
newer
U
تازه
mint a mint condition
U
تازه تازه
up to date
U
تازه
recent
U
تازه
modern
U
تازه
greenest
U
تازه
new-laid
U
تازه
fresh-
U
تازه
fresh
U
تازه
younger
U
تازه
young
U
تازه
scions
U
تازه
scion
U
تازه
newfangled
U
مد تازه
newfashioned
U
تازه
dewy
U
تازه
dewiest
U
تازه
dewier
U
تازه
freshest
U
تازه
new laid
U
تازه
renewed
U
تازه
new fallen
U
تازه
new-
U
تازه
post glacial
U
تازه
new fashioned
U
تازه
newcomers
U
تازه وارد
recent development
U
بسط تازه
carechumen
U
تازه وارد
freshen
U
تازه کردن
bride
U
تازه عروس
freshened
U
تازه کردن
newcomer
U
تازه وارد
recension
U
چاپ تازه
converts
U
تازه کیش
recruiting
U
کارمند تازه
converting
U
تازه کیش
recruits
U
تازه سرباز
recruits
U
کارمند تازه
convert
U
تازه کیش
recruiting
U
تازه سرباز
converted
U
تازه کیش
reprinting
U
چاپ تازه
reprint
U
چاپ تازه
far out
U
تازه و غیرسنتی
young ice
U
یخ تازه بسته
regeneracy
U
تولد تازه
novices
U
تازه کار
novice
U
تازه کار
settler
U
مهاجر تازه
immigrant
U
تازه وارد
immigrants
U
تازه وارد
reprints
U
چاپ تازه
brand-new
U
بکلی نو یا تازه
reappraisal
U
ارزیابی تازه
reappraisals
U
ارزیابی تازه
rebirth
U
تولد تازه
reprinted
U
چاپ تازه
revised edition
U
چاپ تازه
What is new? What is cooking ?
U
تازه چه خبر ؟
verdured
U
تازه سرسبز
scarc ely
U
جخت تازه
junior
U
زودتر تازه تر
birdegroom
U
تازه داماد
recruit
U
تازه سرباز
settlers
U
مهاجر تازه
recruit
U
کارمند تازه
recruited
U
تازه سرباز
recruited
U
کارمند تازه
bran new
U
بکلی نو یا تازه
breezy
U
خنک تازه
juniors
U
زودتر تازه تر
refresher
U
تازه کننده
settlor
U
مهاجر تازه
turn over a new leaf
<idiom>
U
شروعی تازه
greener
U
تازه کار
freshwater
U
تازه کار
sucking
U
تازه کار
rookies
U
تازه کار
rookie
U
تازه کار
brides
U
تازه عروس
ordinee
U
شماش تازه
new built
U
تازه ساخت
new built
U
تازه ساز
new buit
U
تازه ساز
new buit
U
تازه ساخت
new clown
U
تازه شکفته
refreshes
U
تازه کردن
neo christianity
U
مسیحیت تازه
neocortex
U
قشر تازه مخ
sup.latest or last
U
تازه گذشته
refreshed
U
تازه کردن
neoteric
U
نویسنده تازه
new arrived
U
تازه رسیده
new blown
U
تازه شگفته
new come
U
تازه امده
new come
U
تازه رسیده
new comer
U
تازه وارد
beginners
U
تازه کار
newish
U
نسبه تازه
renewal
U
تازه سازی
newmade
U
تازه ساخت
renewals
U
تازه سازی
refreshing
U
تازه کننده
noviciate
U
تازه کار
refreshingly
U
تازه کننده
novitiate
U
تازه کار
new fledged
U
تازه پر در اورده
beginner
U
تازه کار
new employees
U
کارمندان تازه
new fallen snow
U
برف تازه
freshest
U
تازه کردن
new jerusalem
U
اورشلیم تازه
new laid
U
تازه گذاشته
fresh-
U
تازه کردن
new-laid
U
تازه گذاشته
fresh
U
تازه کردن
neoteric
U
جدید تازه
nascency
U
تازه پیداشدگی
refresh
U
تازه کردن
refreshments
U
تازه سازی
green crop
U
علف تازه
recuperation
U
نیروی تازه
span new
U
خیلی تازه
span new
U
کاملا تازه
green old wound
U
زخم تازه
refreshment
U
تازه سازی
tenderfoot
U
تازه کار
recuperation
U
رمق تازه
jackleg
U
تازه کار
green concrete
U
بتن تازه
juvenescent
U
تازه جوان
late
U
تازه گذشته
freshening
U
تازه کردن
nascence
U
تازه پیداشدگی
freshens
U
تازه کردن
grcen wine
U
شراب تازه
regeneration
U
تولد تازه
to innovate in
U
تازه اوردن
to bring in
U
تازه اوردن
ultramodern
U
بسیار تازه
sapling
U
درخت تازه وجوان
refurbishing
U
روشن و تازه کردن
reseated
U
نشیمنگاه تازه دادن
replenish
U
ذخیره تازه دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com