English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7195 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
process of negotiations U روند مذاکرات
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
for the future <adv.> U برای آینده
ex nunc U برای آینده
quorum U اکثریت لازم برای مذاکرات
to store up something U انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
China has signalled [its] readiness to resume talks. U چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
What are the collection procedures for ...? U روند جمع آوری برای ... چه [جور] است ؟
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
This is important, not only today, but also and especially for the future. U این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
power house building U ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
code level U تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
We don't know what the world will be like in 20 years, to say nothing of in 100 years. U ما نمی دانیم دنیا در ۲۰ سال آینده چه جور تغییر می کند چه برسد به ۱۰۰ سال آینده.
assembly U نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
flowcharting symbol U علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
ATD U دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
services U توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
regenerator U وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
Intel U محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
cryptographic U تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
underflow U نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
hand-held U کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
greeked U نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
green phosphor U فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
Thank you for your understanding and your patience. U از شما برای درک و شکیبایی شما بسیار سپاسگزارم.
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
field U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded U روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
dealings U مذاکرات
goings-on U مذاکرات
pourparlers U مذاکرات
leader of the negotiations U سرپرست مذاکرات
transactions U شرح مذاکرات
negotiator U سرپرست مذاکرات
minutes U خلاصه مذاکرات
chief negotiator U سرپرست مذاکرات
result of the negotiations U نتیجه مذاکرات
negotiations U معاوضه مذاکرات
hansard U مذاکرات رسمی
break down of negotiation U تفکیک مذاکرات
negotiation U معاوضه مذاکرات
negotiation result U حاصل مذاکرات
negotiation outcome U حاصل مذاکرات
result of the negotiations U عاقبت مذاکرات
result of the negotiations U حاصل مذاکرات
negotiation outcome U عاقبت مذاکرات
negotiation result U نتیجه مذاکرات
negotiation outcome U نتیجه مذاکرات
negotiation result U عاقبت مذاکرات
transaction U خلاصه مذاکرات
minute U خلاصه مذاکرات
proceed with deliberations U شروع مذاکرات
negotiation outcome U پی آمد مذاکرات
negotiation result U پی آمد مذاکرات
proceedings U شرح مذاکرات
record U صورت مذاکرات
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
progress of negotiations U پیشرفت مذاکرات
proceedings of the parliament U مذاکرات مجلس
peace negotiations U مذاکرات صلح
cloture U کفایت مذاکرات
peace negotiation U مذاکرات صلح
result of the negotiations U پی آمد مذاکرات
round of negotiations U دور مذاکرات
negotiation round U دور مذاکرات
failure of negotiations U شکست مذاکرات
after mentioned U پس آینده
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
debated U مذاکرات پارلمانی منازعه
parliamentary discussions U گفتگوها یا مذاکرات مجلس
In the course of the discussions. U درطی مذاکرات ومباحثات
closure U رای کفایت مذاکرات
proceeding U پیشرفت خلاصه مذاکرات
debate U مذاکرات پارلمانی منازعه
debating U مذاکرات پارلمانی منازعه
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
debates U مذاکرات پارلمانی منازعه
closures U رای کفایت مذاکرات
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
not now or ever U نه اکنون و نه در آینده
remote future U آینده دور
after ages ادوار آینده
dead-end job U شغلی بی آینده
future-oriented <adj.> U آینده گرا
in the near future U در آینده نزدیک
fear of the future U وحشت از آینده
sustainable <adj.> U آینده گرا
doctor-to-be U پزشک آینده
morrow [Old English] U فردا [ آینده]
cloture U رای به کفایت مذاکرات دادن
The negotiations were successful ( inconclusive ) . U مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
a rosy future U آینده امید بخشی
in the long run <idiom> U آینده دور،درآخر
I am hopeful about the future. U درباره آینده امیدوارهستم
time will tell U در آینده معلوم می شود
future-oriented <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
sustainable <adj.> U پایدار [نسبت به آینده]
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
put the question U مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
tamper U مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
trepan U روند
processes U روند
trend U روند
trends U روند
process U روند
flows U روند
flow U روند
flowed U روند
proceeding U روند
trend line U خط روند
procedure U روند
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
Take no thought of the morrow. U نگران فردا [آینده] نباش.
to mortgage one's future U خسارت زدن به آینده خود
count out of the house U مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
closure U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
closures U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
bidirectional flow U روند دوسویه
flowcharter U روند نما
processes U فراشد روند
control flow U روند کنترل
trends U روند کار
pernicious trend U روند قهقرایی
economic trend U روند اقتصادی
process U فراشد روند
developmental trend U روند تکوینی
process U روند طریقه
data flow U روند داده ها
timetrend U روند زمانی
fission process U روند انشقاق
secular trend U روند قرنی
upward trend U روند صعودی
program flow U روند برنامه
stream routing U روند رود
production process U روند ساخت
rate of rise of water level U روند بالاامدن اب
trend U روند کار
stream routing U روند روانه
trend analysis U تحلیل روند
processes U روند طریقه
The future of the team is shrouded in uncertainty. U آینده این تیم بلاتکلیف است.
negotiations U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiation U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
hypertext U به صفحه جددی می روند
process chart U نقشه روند کار
secular trend U روند دراز مدت
program flowchart U روند نمای برنامه
up-river برخلاف روند جریان آب
flowchapt symbol U نماد روند نما
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
To save ( provide ) for a rainy day . To prepare for an emergency . U فکرروز مبادا را کردن ( آینده نگه بودن )
projects U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
projected U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
extrapolation U ادامه روند تعمیم دهی
modality U روند [پردازه] [شیوه] [روش]
extrapolations U ادامه روند تعمیم دهی
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
rehashing U روند پر شدن یک جدول درهم
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
One of these fin days . U انشاء الله یکی از این روزها ( قول آینده )
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
prospect [of something] U آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
She resolved to give him a wide berth in future. [She decided to steer clear of him in future.] U او [زن] تصمیم گرفت در آینده ازاو [مرد] دوری کند.
products customarily found in a pharmacy U کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
lover's lane <idiom> U جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
listing U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listings U کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
snapback U پاس دادن توپ دراغازهر روند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com